Skip to main content

عزیز «جم »، موضوع مقاله ی من

عزیز «جم »، موضوع مقاله ی من
آ. ائلیار

عزیزیم «جم »، !Mən nə bəyəm, nədə xan دیگر اینکه موضوع مقاله « جهان شناسی صادق هدایت » است، نه 1-مقایسه ی او با کافکا؛ یا مقایسه ادبیات داستانی فارسی با دیگر جا ها. اگر شما در رابطه با موضوع سخنی دارید با علاقه آنرا مطالعه میکنم. موضوعاتی که برخی دوستان در کامنتها مطرح کرده اند مربوط به متن نیست. 2- نقد بوف کور؛ مقایسه ی هدایت و کافکا؛ مقایسه ی ادبیات داستانی فارسی با دیگر ها به ویژه با سطح جهانی؛ چیزهای دیگری هستند. که ابداً در متن حاضر مطرح نشده اند. دوستان اگر حرفی در موضوعات خود مطرح کرده دارند میتوانند بنویسند. من در نوشته ی کوتاه خود جهان شناسی هدایت را در رابطه با ناسیونالیسم فارسی که میکوشد از هدایت هم مثل خودش یک نویسنده ی ناسیونالیست دو آتشه درست کند نقد کرده ام. و روشن نوشته ام که هدایت از چارچوبه ی ایده لوژیک آزاد است.

بدیهی ست که هر نویسنده ای نقاط ضعف و قوت در هنر و فلسفه ی شخصی و مسیر پیشرفت خود دارد.که اینها هم باز موضوع جداگانه ای ست. «جهان شناسی هدایت در آخرین مرحله ی فکری» او در متن مطرح شده است. اگر دوستان در این رابطه حرفی دارند بفرمایند. که در خدمت هستم. در ضمن در پیرامون موضوعاتی که دوستان مطرح کرده اند و از متن مقاله خارج اند، باید بگویم که با چند جمله در کامنت نمی شود به آن موضوعات پرداخت و حداقل نیاز به مقالات متعدد دارد- و حتی کتابها. خواهش من این است که اظهار نظر در مورد ادبیات را الکی نگیرید، و از دید خطی به آن نپردازید که کار نادرستی ست و « چوبش را عاقبت ما خودمان در ادبیات آذربایجان میخوریم.». مسایل را ساده و سطحی نگیرید. موضوعات مطرح شده از طرف شماها نیاز به تألیفات متعدد و تخصصی دارد. عادت به شیوه ی ساده نگرانه کمر ادبیات آذربایجان را میشکند. از دوستان آذربایجانی که در ادبیات مطالعاتی دارند پرسشم این است که چرا به ادبیات خودمان نمی پردازند و در مورد ادبیات فارسی اظهار نظر و نقد می نویسند؟ در حال حاضر داستان دنباله دار « کابوس» به زبان خودمان و با ترجمه ی فارسی مرتب درج میشود چرا به نقد نکات منفی و مثبت آن ، هم از زاویه ی زبان و هم در قالب و محتوا نمی پردازند؟ نظرم این است که بهتر است دیگران را به حال خود بگذاریم و نیروی خود را در ادبیات خودمان بکارگیریم. دو جمله هم در این رابطه پیش برویم بهتر از پریدن به دیگران است. اگر کابوس نوشته ی من نبود- و به قلم کس دیگری بود- در هر قسمت که منتشر میشد با جان و دل در نقد آن تلاش میکردم. مخصوصاً با توجه به کامنتهای خود نویسنده که در زیر قسمت اول داستان نوشته است . و حتی خوانندگان را به طرح موضوعات مورد علاقه در داستان جهت نوشته شدن فراخوانده است. سئوال این است چرا پیشنهاد نمی کنید شخصیتهای داستان چنین و چنان حرکت کنند؟ و فلان و بهمان موضوعات در داستان بیاید؟ و یا نیاید؟ من چنین واکنشی نه در مورد این نوشته و نه در مورد نوشته های ادبی دیگرم دیده ام. و نتیجه ایکه گرفته ام آن است که «اوزوموزه کونده سالا بیلمیریک - ؤزگیه اریشته کسیریک»! !Özümüzə kündə salabılmırık özgəyə əriştə kəsirik
بخودمان نمی تونیم چونه درست کنیم - برای غریبه رشته می بریم!