Skip to main content

در هر بزنگاهی که انتقادی به

در هر بزنگاهی که انتقادی به
Anonymous

در هر بزنگاهی که انتقادی به مجاهدین وارد میشود فریاد برمیدارند که دهن ها را ببندید، چرا که رژیم اسلامی از آن استفاده میکند. در صورتی که مهمتر از آنکه این مطالب را چه کسی میگوید و کجا منعکس میگردد صحت و سقم مطلب است. اینکه مجاهدین مخالف رژیم اسلامی هستند و به همین دلیل نباید کسی به اشتباهات آنها انتقادی وارد کند، توجیه کننده عملکرد ها و خلاف کاری هایشان نیست.
مجاهدین خلق انتظار دارند که همه دهان ها بسته شود و کسی از گل بالاتر به آنها نگوید، تا سرپوشی بر تمامی جنایاتی که در حق مردم ایران- منجمله اعضای خودشان - انجام داده اند گذاشته شود، چرا که آنها شهید داده اند.
متاسفانه سنت شهید پروری حربه ای است که بطور سنتی در دست رهبران نارسیست و خود شیفته برای فریب و به کشتن دادن افراد دگم اندیش و بنیاد گرایان اسلامی قرار گرفته که از آن جمله حاکمیت فقاهتی و قدیسیت رهبری مجاهدین خلق در

ایران هستند.
آنها در مقابل هر اعتراضی لیستی از شهدایشان را به عنوان دلیلی بر حقانیت خودشان مطرح می نمایند. و هرگز نمی گویند و از خود نیز نمی پرسند که آیا با این تعداد شهید بجز پس رفت و عقب ماندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که برای خودشان و جامعه بوجود آورده اند چه پیشرفت مشخصی عایدشان نموده است. همین که رهبران این سازمان علی رغم تمامی تلاش جامعه جهانی، مسئولین سازمان ملل، سازمان های حقوق بشری و دولت عراق برای امکان خروجشان از عراق بر ماندن در آن کشور به بهای به کشتن دادن تمامی اعضایشان اصرار می ورزند از عجایب است و از یک دگم اندیشی ایدیولوژیک سر چشمه میگیرد.
امروزه روابط جامعه جهانی به سمت و سویی میرود که بجای ترویج کشت و کشتار، مردم را به جهت استفاده و گرفتن کمک از عقل سلیم و آگاهی برای پیشرفت در امر سلامتی و طول عمر رهنمون می نمایند. باعث تاسف است که اسلام گرایان از درک این واقعیت بدور و عامل بوجود آمدن حد اکثر وقایع دردناک و ضد پیشرفت و آگاهی در جامعه جهانی، بخصوص در کشورهای اسلامی هستند.
چنانچه مجاهدین خلق مخالف رژیم اسلامی هستند باید این را در عمل ثابت کنند و نشان دهند که طالب ترقی و تغیرند و از آنچه که آن رژیم انجام میدهد بدورند. اما در واقعیت امر آنها نیز نه تنها تمامی آداب و مناسک اسلامی اعم از حجاب برای زنان، شهید پروری، نابرابری حقوق انسانی، رهبر و فقیه پرستی، تقدس گرایی و غیرو را شدیدتر از از آن حاکمیت انجام میدهند، بلکه در سرکوب مخالفین و منتقدین نیز ید طولایی دارند. به همین دلایل است که نه تنها آنها کمکی در سرنگونی حاکمیت اسلامی ننمودند بلکه مردم را از به حاکمیت رسیدن خودشان نیز به وحشت می اندازند.
تمامی شواهد حاکی از آن است که مجاهدین خلق تبدیل به "مجاهدین جدا از خلق" گردیده اند. لذا اگر انتظار بازگشت به مردم و کسب جایکاه از دست رفته را دارند هیچ راهی بجز تجدید نظر در ایدیولوژی، استراتژی و تاکتیک های مبارزاتی و آزاد نمودن اعضا از قید و بند فرقه گرایی و آزاد گذاشتن آنها برای رغم زدن آینده خودشان، برای رهبران مجاهدین باقی نمانده.