Skip to main content

القاب بئی و خان«bəy و xan»

القاب بئی و خان«bəy و xan»
آ. ائلیار

القاب بئی و خان«bəy و xan» یادگار«سیستم اقتصادی-اجتماعی» دوره ی « ارباب و رعیتی» ست. که بر روی دنیایی از رنج و درد و ستم و بهره کشی و کشتار زحمتکشان و رعیتها قرار داشته و بئی ها وخانها عامل حفظ این سیستم منحط و ظالمانه بوده اند. در فرهنگ آذربایجان مبارزه با بئی ها وخانها و مانند اینها یک سنت درست و زیبا و مترقیانه بوده است که در داستان «کور اوغلو» و مبارزه ی چملی بئلی ها بازتاب یافته است. این القاب با فرهنگ ضد ستم و بهره کشی، و طرفداری ازآزادیخواهی متضاد است و شایسته ی « انسانهای آزاد اندیش» نیست. مردم متنفر از این ستمگریها - و بئی ها و خانها ، در برابر چنین القاب کهنه و ارتجاعی واژه ی « عزیز» یا «عزیزیم» را استعمال میکردند و میکنند که هزاران بایاتی « دو بیتی آذربایجانی» تنها با این کلمات آغاز میشوند: عزیزیم قزیل قالا... عزیزیم وطن یاخجیدی...عزیزیم گول ال لر...عزیزیم کاساد اولماز...ووو.

ترکی بودن بئی و خان و مانند اینها هیچ تقدسی را ایجاد نمیکند. مگر برای ترکیستها و ترکیه پرستان. در زمانی که سیستم برده داری امروزی ترکیه زیر پای « زحمتکشان و ستمدیدگان و گئجه گوندی نشینان» میلرزد. جناب یئنیلیک مبلغ دوآتشه ی ترکیه پرستی - بعد از سالها کعبه نمودن ترکیه و مبلغی توسط کامنت در همین سایت؛ که با زمین لرزه های سیاسی رشته های بیچاره همه اش پنبه شده- نیازی به بکارانداختن خرد خود در این مورد ندارد. و جناب سهند - مهران بهاری گرا، نیز بعد از « به قفس کردن آ.ائلیارها» و شاشاندن کودکان به روی آنها در قفسها*** - همینطور نیازی به «بکارگیری خرد خود» ندارد. حامیان «عقب مانده ترین و ارتجاعی ترین» گرایشهای فکری در میان آذربایجانیها ، در مورد مسایل مختلف وارد به اصطلاح «دیالوگ» میشوند و کامنتهای بالا چگونگی این میالوگ است. با آنهمه تأکید بر صحبت در مورد موضوع . «ترکیسم و ترکیه پرستی و ناسیونالیسم» قدرت درک مسایل «ادبی و هنری» را ندارند و صحبت با این گرایشها در این موارد « زیادی با هوده » است. « فلان کس آذربایجانی نیست، فلان مقالاله را نوشته است». خوب ، که چی؟ بنویسد . نظری ست که نوشته. چون همخوان با نظر شماست شده «آیه»؟ در مورد هدایت صدها کتاب و هزاران مقاله نوشته شده است. از هر زاویه. توسط اشخاص گوناگون. هدایت شناسی کار ترکیسم و ترکیه گرایان بیگانه با ادبیات نیست. بهتر است به «کار تبلیغاتی» خود مشغول شوند و به « نابلد شئ لره باش اوزاتمیالار». کسی که نقد بخش ارتجاعی فرهنگ عربی را - و یا تمامیت هر فرهنگ را - «نژاد پرستی و نژادگرایی» میداند اگر مغرض نباشد، متعصب نادانی بیش نیست. و رژیمهای ارتجاعی نیز بر دوش اینان سوار میشوند. ** بو دو ها ، « آدا دا قورت آز ایدی- بیری ده گمینن گلدی». اینه ها، در جزیره گرگ کم بود- یکی هم با کشتی سر رسید. با سنگ گمراهی و درست راهی بر سینه. که آ.ائلیار دیگران را گمراه میکند و از راه راست مورد نظر این جناب بدر می برد ، باید از سایت بیرون رود. این هم «خرد مندی» ایشان است. که خود را به هر لباس فکری می پوشاند - گاهی از چپ میگوید -بدون اینکه از چپ شناختی داشته باشد. و گاهی هم نظریات حکومت حاکم را تبلیغ میکند. و خواهان راست راهی ست.و سالهاست ترهاتش را در سایت خرج میکند. خدمت ایشان باید عرض کنم که : آ.ائلیار هیچ علاقه ای به نوشتن در سایتی ندارد که چنین کامنت نویسانی دارد. و دست راست و چپ شان را نمی شناسند. و بجای کامنت - قزعبلات تحویل میدهند.اما چه کند که یقه اش را سایت گرفته و رها نمیکند. «جالب انگیز- اندر جالب انگیز» است. در این کامنتها « ترکیسم و ترکیه پرستی و مبلغ افکار حکومتی»- سه جریان فکری ارتجاعی- در برابر مقاله تو یک صف ایستاده اند.و مبلغ افکار حکومتی خواستار شکستن قلم ا.ائلیار در سایت شده است. امیدوارم کامنتش منتشر شود و خوانندگان از «دانش» نهفته در آن- مانند علم الیقین نهفته در کامنتهای بالا- بی بهره نمانند. در این متن چیزی مربوط به کامنت« جم» گرامی نیامده که پاسخ ایشان را جداگانه نوشته ام.
----------*** رجوع شود به مقاله ی « آیا دگر اندیش دشمن است؟ در پاسخ یک مهران بهاری گرا-----از آ.ائلیار : http://www.iranglobal.info/node/5993