Skip to main content

عزیز جم، واژه ی بئی اصطلاح

عزیز جم، واژه ی بئی اصطلاح
آ. ائلیار

عزیز جم، واژه ی بئی اصطلاح جامعه ی ترکیه است. در آذربایجان (ایران) کلمه ی « آقا» مصطلح است. که باز یادگار روابط اجتماعی- اقتصادی مبتی بر « آقا - نوکر» ی ست. ولی سخن شما قابل درک است که برای احترام، آقا و بئی را بکار میبرند. و این چیزی بدیهی ست. اما از روی «ناآگاهی» ست.توضیحات شما ناقض سرگذشت القاب نیست که در کامنت بالا نوشته ام. القاب پدید آمده در میان گروه های اجتماعی بالای جامعه است و هر کدام « مناسبات اجتماعی» مشخصی را در جامعه و در دانش جامعه شناسی حامل اند. سخن از اشخاص استثنایی یا خوب و بد در میان نیست بل سخن از «مناسبات اجتماعی ستمگرانه و تبعیض آمیز» در میان است که این القاب در آن شرایط پدید آمده و بعدها در میان گروههای اجتماعی دیگر انتشار یافته است.

مسئله حساسیت من یا دیگری نیست بل موضوع، درک این پدیده ها در جامعه شناشی ست. و آگاهی به شرایط پدید آمدن آنها. کسی که میداند این القاب نشانه ی « مناسبات ظالمانه » و توهین به « انسانیت انسان است» دیگر از آنها استفاده نمیکند. ولی همه این مسایل را درک نمیکنند . این است که علی رغم از بین رفتن خیلی از آنها برخی چیزها هنوز مانده اند . با آغاز انقلاب مشروطیت بسیاری از آنها در عرصه قلم و زبان دور ریخته شد و با گسترش مناسبات اجتماعی جدید بر شدت آن افزوده گردید. اکنون دیگر این اصطلاحات دوره ی ارباب و رعیتی مرده اند و بکارگیری آنها ناشی از عدم درک شرایط حاضر است . قلمزنان آگاه به این مسایل از بکارگیری آنها تا حد ممکن خودداری میکنند و جایشان را با واژه هایی که نشان از « احترام عمیق به انسانیت انسان است» پر میکنند. امیدوارم دوستان قلمزن آذربایجانی با توجه به تاریخچه القاب- شرایط - و محل و منطقه - و اقشار اجتماعی- آنها، آنچه را که بوی کهنگی و خون و ستم میدهد حد اقل در زبان قلم بیرون بریزند. زنده یاد صمد بهرنگی، که شاگردش نوشته بود « آقای بهرنگی...» جواب داده بود :« چرا آقا؟ من که آقای شما نیستم...» . و دقیقاً اشاره اش به همین « مناسبات کهنه و ستمگرانه ی آقا-نوکری» بود. وگرنه موضوع حساسیت و این قبیل چیزهای پیش پا افتاده نیست. بگذریم. شما هر طور دوست داشتید می توانید آ.ائلیار را خطاب کنید. من هم میدانم منظور احترام است. اما خواستم در رابطه با القاب این مسایل مطرح و مورد بحث قرار بگیرند. شاید برای برخیها موضوع قابل تفکری باشد.در مورد « سکوت پیرامون اثر نویسندگان» ؛ عمدتاً از« بی مایگی» ست. و دیگر « غرضمندانه» است؛ که این نیز از بی مایگی ست. اما «نویسنده ایکه میداند چه کار میکند» از سکوت خم به ابرو نمی آورد. در زبان فارسی نیما هست که در مورد کارهایش سکوت کردند اما او میدانست دارد چه کار میکند و به تلاش خود ادامه داد، بدون اینکه اسیر سکوت و های و هوی شود. به قول هدایت « من به سایه خود می نویسم. گیرم که دیگران هفتاد سال سیاه هم نخوانند. بدرک...» . نوشته های مدفن شده، زمانی میرسد که کسانی پیدا میشوند و آنها را از زیر خاک و خاکستر بیرون میکشند. و زیر تیغ نقد می برند.از این بابت نباید اندوهی بدل راه داد. مهم نوشته شدن آنهاست. هدایت بنیان گذار داستانویسی مدرن به سبک اروپایی در زبان فارسی ست. طلا در مس اثر دکتر رضا براهنی در مورد نقد ادبیات داستانی یکی از آثار تخصصی در این زمینه است که لازم است قلمزنان عرصه ادبیات آنرا مطالعه کنند. دیگری نقد آثار نویسندگان توسط عبدالعلی دستغیب است که باز ضرورت دارد خوانده شوند.و...