Skip to main content

پاسخ به نکات مهم کامنتها: 1-

پاسخ به نکات مهم کامنتها: 1-
آ. ائلیار

پاسخ به نکات مهم کامنتها: 1- آذربایجان گرامی ، اینجا مسئله استفاده یا عدم استفاده از «واژه ها» نیست. در این مورد مقاله ی جداگانه دارم که میتوانید به آن مراجعه کنید. در آرشیو هست: نکاتی پیرامون ادبیات نوین آذربایجان». اینجا صحبت بر سر القاب است. و باز این موضوع -« آزادی در انتخاب القاب و کلمات معمولی» هم مطرح نیست- که چیزی «بدیهی» ست. بحث بر سر «شناخت القاب با توجه به جامعه شناسی» ست. و « بکارگیری یا عدم استعمال« آگاهانه »ی آنها مطرح است. بارها نوشته ام که « شمال» وطن فرهنگی ماست. و نه وطن سیاسی.« آگاهی» نسبی وقتی بر پایه ی «منطق و دانش» در جریان عمل کسب میشود - اینجا در رابطه با مقوله ی «تبعیض» همه جانبه - و خوانش اول و آخر « سیاست های موجود در این رابطه» - « فارغ از چارچوبهای ایده لوژیک» - مراجعه به مقاله ی نگاه ایده لوژیک در آرشیو- به معنای آنست است که

چنین « آگاهی» یی خود را از اسارت تبعیض رها ساخته است. اما اگر این آگاهی در چارچوبه ی « گرایی ها» خود را به چارمیخ بکشد بدیهی ست که « از اسارت تبعیض» به « اسارت خط ها» در افکنده است. برای رهایی از اسارت اول و دوم لازم است « آزاد اندیشی» را به شناسیم. و همینطور « ناقض آنرا» . دنباله این موضوع که عمومی ست در پایین میاید. 2- جم گرامی، بحث ما بر سر این نیست که « خان» را «عزیز» بنامیم. درست برعکس بحث ما اینست که « القاب» را « درست به معنی «حقیقی» آنها - کنکرت- بکار ببریم. یعنی خان را خان بنامیم و غیر خان را غیر خان. بیگ و غیره هم همینطور. اشکال وقتی پیش میاید که « برده» را « برده دار» - قول را آغا- مینامیم. و کنیز را خانم. و الخ.3- نادر گرامی آثار براهنی با ارزش هستند و ضرورت دارد اهل ادبیات مطالعه کنند. خیلی چیزها در آنها هست که باید یاد گرفت. 4- برگردیم به بحث القاب. اول این را بگویم - تا در درک سخنم سوء تفاهم پیش نیاید- من ترکی زبانم. اما «ترکیست» نیستم. رجوع به آرشیو. پیرامون برخی مقولات.
القاب: به زاویه ی خون آلودگی آنها - از نظر تاریخی و جامعه شناسی - اندکی اشاره کردیم - در حد کامنت. این بار نیز زاویه ی « استعمال القاب با نگاه ایده لوژیک» را مطرح کنیم :

وقتی به کودک به گوییم کودک؛ یا به درخت نگوییم سنگ؛ بل نام خود آن یا آنها را استعمال کنیم، به معنی آن است که میکوشیم « هر چیز را با نام حقیقی آن بنامیم» و این یک متد علمی ست که در همه ی دانشها از این روش استفاده میکنند. بجای نامهای جعلی و نامربوط، یا وارونه. که متدی غیر علمی ست.
مقولات و اینجا القاب نه تنها به معنی حقیقی آنها بل حتی در جای واقعی و در مورد اشخاص واقعی استعمال نمیشوند. برای مثل خودم را مطرح میکنم که صحبت به کسی برنخورد :
ائلیار «کچل» است . او را «زلفعلی» مینامیم. یا « فعله» است او را « آقا» ،ارباب ، مینامیم.
ائلیار « ترکیست» است . و به « ایده لوژی ترکیسم » باور دارد ؛ شعارش تبریز باکی آنکاراست. آذربایجان گرای دو آتشه است، فکر میکند راحل همه چیز از «آذربایجان واحد»؛ از راه «سیاست نرم ترکیه» - و از راه نقشه ی خاورمیانه ی بزرگ- و مثال مهران بهاری فکر میکند که بدون حمله ی نظامی آمریکا، خاورمیانه روی دموکراسی نمی بیند- یعنی ائلیار « ترکیست منطقه ای؛ و ترکیست محلی» ست. و به همه چیز از دید این خط نگاه میکند.
بسیار خوب آزاد است و هر طور دلش خواست و دوست داشت میاندیشد و میکوشد. در این حرفی نیست.
ولی ائلیار میاید خودش را « آزاد اندیش» مینامد. و میگوید « ایده لوژیک » نمی اندیشد. اما میکوشد همه چیز را « ترک سازی» کند. و به هر آنچه دستش میرسد جلد « ترکیسم» می پوشاند. حتی در القاب - زبان- و ... ادامه در زیر: