Skip to main content

گویند مردی فقیر سالهای سال

گویند مردی فقیر سالهای سال
Anonymous

گویند مردی فقیر سالهای سال بدون هیچ چشم داشتی در دروازه ورودی شهری میزیسته و بدون هیچ وسیله ای شبها هم آنجا می خوابیده است ..... تا اینکه روزی پادشاه از آنجا عبور کرد و وضعیت او را دید و وعده ارسال پتو و سایر وسایل گرمایشی را به او داد ...... فقیر فردای روز قبل از سرما مرده بود ......... میدانید چرا ؟ چون منتظر تحقق وعده پادشاه ماند و وسیله ای نرسید و فراموش کرد که او سالهای ساااااااااااااال بدون پتو و..... میزیسته است .
ابرقدرتهای عزیز................ پتوهای تان پیشکش خودتان.....
امیدوارم سوریه ای ها بی پتو خوابیدن یک چند قرنشان را فراموش نکنند و سرما زده نشوند