Skip to main content

آقای روزبه،

آقای روزبه،
Anonymous

آقای روزبه،
اگر شما و سایر "مفاله نویسها" جمع می شدند و هفته ای یکبار بجای دو ساعت مقاله نوشتن تظاهرات می کردند احتمالا کمی اوضاع را تغییر می دادند. شما که در کره ی مریخ زندگی نمی کنید که هروقت خبری در مورد عدم موفقیت آمریکا بشنوید، خوشحال می شوید و آنرا بحساب پیروزی خود می ریزید.
شما از کدام جنبش صلح سخن می گوئید. مگر یادتان رفته است که هنگام حمله به عراق یک میلیون و نیم مردم فقط در لندن تظاهرات کرده بودند؟
آمریکا در چند قدمی حمله به سوریه قرار داشت و مردم فقط مات بوده اند. چرا به این حالت مردم را توجه نمی کنید و به آن نمی پردازید؟. مردم اگرچه مخالف بودند، اما چرا تقریبا دست به هیچ حرکتی نزدند.

چرا در جوامعی که دم از دموکراسی می زنند، یورش به زندگی خصوصی آنها شروع شده و کسی واکنشی نشان نمیدهد. چرا واکنش ها در مورد اسانژ که ماههاست در سفارتی “زندانی” شده و در مورد اسنودن اینقدر ضعیف است؟
شما انگار پرت ِ پرت هستید و متوجه نیستید که چه اتفاقاتی در جهان در حال وقوع است. شما انگار بوئی از سیاست نبرده اید و نمی دانید چه معادلاتی در حال وقوع هستند.
اینها چه هستند که می نویسید:
“…همانطور که درمطلبی * اشاره کردم “مخالفت با جنگ افروزی و دفاع از صلح و گزینه سیاسی برای بحران سوریه به هیچ به معنی نادیده گرفتن ماهیت و عملکرد جنایتکارانه حکومت های مستبد و فاسدی چون اسدها نیست و نباید باشد. نکته اصلی آن است که توسل به جنگ نه فقط راهی برای پایان دادن به جنایت این حکومت ها نیست بلکه جنایت و جنگ را در ابعاد تازه تری برمی انگیزاند و ساکنین سیاره ما را پرخاشجوترمی کند…”
یا مثلا:
“…نابودی سلاح های کشتارجمعی درجهان و منطقه و سوریه، محاکمه آمران و عاملان استفاده از سلاح شیمیائی، فشاربه قدرت های بزرگ از هردو قطب رقیب و نیزبه هرکشوردیگرمنطقه ازجمله دولت ایران که به نوبه خود دارای نقش فعالی درارتکاب این جنایت هاست و به دولت ترکیه و عربستان و قطر و اردن و یا اسرائیل که بطورغیرمستقیم چه در منطقه و چه توسط لابی های خود درآمریکا برتنوره جنگ می دمد، بخش های دیگری از مطالبات یک جنبش ضدجنگ است…”

آیا باید شما را جدی گرفت. یا شما واعظی هستید که فقط یک منبر کم دارد. شما از یک جنبش صلحی صحبت می کنید که همه ی اینها را محاکمه کند؟ کدام جنبش صلح؟
مردم آمریکا خسته هستند، نه طرفدار صلح! مردم آمریکا کی طرفدارصلح بودند؟ آنها اوباما را انتخاب کردند، تا دوباره آمریکا را به اوج قدرت برساند و بر جهان حاکم نماید. نگاهی به فیلم "دره ی الله" بیندازید تا ببینید که خود آمریکائی ها در مورد "جنگجویان" خود چه می گویند و چگونه این انسانهای مریض را تصویر می کنند که بازیچه ی پنتاگون هستند.
بالاخره چی؟
صد هزار نفر کشته و سه میلیون نفر، که یک و نیم میلیون نفر آنها کودکان هستند، آواره شده اند؟ سوریه تصویر کوچکی از کل خاورمیانه در آینده است. کل خاورمیانه قرار است تبدیل به سوریه شود.
حالا شما هی اظهار فضل نمائید و مقالات دیگران را خلاصه کرده و بنام خود چاپ کنید. سی سال است که کارتان همین بوده و همین شده. کمی بخود بیائید.

“… اکنون چرخ سوم و اصلی، و به تعبیری موتوراصلی جنگ، یعنی دولت آمریکا نیز درآستانه پنچرشدن است. اوباما که بیمناک و حتی نا امید از رأی مثبت کنگره به حمله نظامی بود، اکنون خود پیشقدم شده و خواهان دادن شانس دیگری به دیپلماسی و راه حل سیاسی شده و خواهان به تعویق افتادن رأی گیری کنگره شده است!..”

جدی؟ خطر دقیقا در همین جاست. خطر هنوز رفع نشده است. و اصلا کسی که به صلح می اندیشد، و موتور “واعظه” اش فقط نفرت از آمریکا نیست، که دائما در آغاز مقاله چرتکه بیندازد، به این مسائل نمی اندیشد.
بالاخره باید برای صلح در سوریه چکار کرد؟ مردم بریزند توی خیابان و بگویند صلح؟
پیچیده گی های این جنگ کجا هستند؟ معادلات نیروها چه می گویند؟

“… باهمه توان خود برای برپائی و تقویت جنبش ضدجنگ و محاکمه عاملان و آمران کاربردسلاح کشتارجمعی بکوشیم. خوشبختانه صداها و نشانه هائی از زائل شدن جنون جنگی و حتی کنترل و نابودی سلاح شیمیائی به گوش می رسد که گامی است در راستای یکی از اهداف و مطالبات جنبش صلح، یعنی انهددام سلاح های کشتارجمعی در منطقه و جهان…”

اینکه شعار اوباما است. از مشکل سوریه بیش از دو سال می گذرد. مشکل سوریه را باید چگونه حل کرد.