Skip to main content

آقای اقبالی گرامی شما به

آقای اقبالی گرامی شما به
Anonymous

آقای اقبالی گرامی شما به درستی به انشعاب در سازمان مطبوعتان اشاره کرده اید. عملکرد سازمان شما را می توان به نقد کشید و مساله پولها و... و قرار گرفتن در خدمت صدام حسین را هم همینطور. ولی این کار یعنی نقد و بررسی عملکرد سازمان مطبوع شما با هو و جار و جنجال امکان پذیر نیست و تنها و تنها ایجاد گرد و خاک و خاک در چشم دیگران پاشیدن است. امیدوارم شما هم به جای فحاشی و جنجال و های و هوی و خاک در چشم دیگران پاشیدن، به نقد و بررسی عملکرد سازمان اکثریت بپردازید. در سازمان اکثریت هم چنین بود که همه اکثریتها موافق مواضع رهبری نبودند و با آن به مبارزه برخاستند و مقابله هایی هم به صورت تمرد در تشکیلات و جدایی هایی هم صورت گرفت و جریان صر دراز دارد. شما به همین راحتی سازمان اکثریت را محکوم می کنید و به تعلین لیسی متهم می کنید و احتمالا اگر کسی به شما بگوید که به چکمه لیسی صدام حسین پرداختید، رگهای

گردنتان از شدت خشم پاره خواهند شد. بیایید فارغ از این فحاشی ها به نقد و بررسی عملکرد همه سازمانهای سیاسی بپردازیم. سازمان اکثریت خودش با شدیدترین وجه به انتقاد از عملکرد خودش پرداخت و تمامی اعضای رهبری را به کناری نهاد. نظر من این است که این انتقاد کافی نیست و فقط انتقادی بیرحمانه است که به ریشه ها نپرداخته است. بیاییم مسائل را ریشه ای بررسی کنیم و ببینیم که سازمان اکثریت با حمایت از رژیم جمهوری اسلامی چه ضرباتی به مردم ایران زد و دیگر سازمانها از چپ و راست با سیاستهای خشونت آمیزشان چه ضرباتی به مردم ایران وارد ساختند و بیاییم از این نقدها و بررسی ها درس بگیریم تا چنین فجایعی تکرار نشوند. البته با شناختی که از طریق نوشته هایتان از شما پیدا کرده ام، بعید می دانم که تن به چنین نقد و بررسی بدهید. فکر می کنم که شما هنوز که هنوز است، همچنان به انتقاد معتقدید و نه به نقد و بررسی. شما هنوز که هنوز است همچنان همه چیز را از دریچه خشونت می بینید. با شناختی که من از شما پیدا کرده ام شما هیچ میانه ای با شیوه های مسالمت آمیز و خالی از خشونت ندارید. شما در نوشته هایتان حتی زمانی که به حقوق بشر و آزادی بیان و قلم و... می پردازید، گفتارتان مملو از خشونت است و نفرت. بیایید یک بار هم که شده نگاهی دوباره به نوشته های خودتان بکیند(طبیعتا این کار برای نقد و بررسی خودتان ضروریست). آنگاه خواهید دید که شما مبلغ خستگی ناپذیر خشونت و نفرت هستید. +++++++++ نوشته اید که «آقای فرخنده از موضع پوزیسیون به آقای خرسندی (از اپوزیسیون) حمله کرد و چه زیبا آقای م.سحر دست او را رو کرد!» نه آقای اقبالی متاسفانه آقای م. سحر دست ایشان را رو نکرد. م. سحر به جای رو کردن دست آقای فرخنده به سازمان اکثریت فحاشی کرد. همان چیزی که از آن قند توی دل شما آب می شود. مطمئن باشید که اگر آقای م. سحر به نوشته آقای فرخنده می پرداختند و «دست او را رو» می کردند، شاهد هیچکدام از این کامنتها نبودیم.