Skip to main content

چرا تفکر سنتی از زیر هزار

چرا تفکر سنتی از زیر هزار
Anonymous

چرا تفکر سنتی از زیر هزار قبای مدرن خودش را باز هم نشان می دهد؟ تفکر سنتی اول اصطلاحی را بکار می برد و بعد برای آن بدنبال مرجع و منبع می گردد. تفکر مدرن سعی می کند قبل از بکار بردن یک اصطلاح معنی آنرا دریابد. معنی لغت "اتهام" در فرهنگ معین اگرچه درست است، ولی ناقص است (برای همین هم به مذاق تفکر سنتی خوشتر می آید) [کسی را به "چیزی" تهمت کردن] ناقص است، زیرا این "چیز" می تواند مثبت یا منفی باشد. آیا می شود کسی را "متهم" به کاری درست و مثبت کرد؟ جواب منفی است، پس تعریف ناقص است. تعریف دوم ولی از قضا همان است که من می گویم: [نسبت دادن گناه یا خطایی به کسی]. آیا خودشیفتگی گناه است، یا خطا است؟ آیا در یک جامعه مدرن می توان کسی را به جرم "خودشیفتگی" مجازات کرد؟ آیا در همان جامعه می شود کسی را به این بهانه به دادگاه کشید، که به کس دیگری "اتهام" خودشیفتگی زده است؟ جواب در هر دو حال منفی است.

برای روشن شدن موضوع باید بگویم درگیر شدن من در این بحث برای این این است که در جامعه در حال گذار ما هرکسی خود را مدرن و دیگران را سنتی می داند، که البته می تواند حداقل در مورد یک طرف ماجرا درست باشد. استناد به "روش علمی" هم در همین جامعه در حال گذار ما متأسفانه بشدت لوٍث و لوس شده است. مسلما خود من هم رگه هایی از تفکر سنتی در اعماق وجود خودم دارم و سعی می کنم آنها را دور بریزم و تفکرم را تصفیه کنم. ولی از لحظه ای که "من" خاورمیانه ای خودم را تجسم عینی مدرنیسم و طرف مقابلم را سمبل سنتگرایی بدانم و هر انتقادی را "اتهام" بنامم، آنوقت راه تصفیه افکار و دروازه ورود به جهان مدرن را بروی خودم بسته ام. در این مسیر از دست لغتنامه های معین و انوری هم کاری برنمی آید.