Skip to main content

آقای تجلی، بجای پاسخ به سئوال

آقای تجلی، بجای پاسخ به سئوال
Anonymous

آقای تجلی، بجای پاسخ به سئوال مشخص، چرا بحث را به جانب دیگری سوق میدهید؟ شما که اغلب از دهکده جهانی، و صوری بودن مرزها صحبت میفرمائید، بحث سر این نیست که چقدر، خارجی در اروپا زندگی میکند، بلکه بحث سر این است که چرا سفر به کشور های اروپائی و آمریکا از قاره آسیا، و آفریکا، خاور میانه و امثالهم تقریبا غیر ممکن و مشکل است، که این شانس صرف نظر از بعضی استثناها، اغلب در اختیار افراد متمول و یا در اختیار بخش کوچک آکادمیک قرار میگیرد. شما میفرمائید، اگر اروپا به دور کشور خود دیوار چین کشیده است، پس اینهمه خارجی در اروپا چکار میکند؟ در اینجا باید به محضرتان عرض شود که موضوع بحث این نبود که چقدر خارجی در اروپا زندگی میکند، بلکه سئوال این است که چرا هزاران پناهجو از کشورهای مختلف که قصد ورود به کشورهای اروپائی را دارند، صرف نظر از بعضی استثنا ها اغلب از همان دم مرز برگشت داده شده، و بحال خود رها

میشوند. در همین هفته گذشته خبر اجساد صد ها تن از پناهجویانی را که در مرزهای آبی ایتالیا در دریای مدیرانه غرق شدند، و بخشی از آنان که زنان و کودکان بیدفاع بودند، از طریق مطبوعات و رادیو تلویزیونهای سراسر جهان منتشر گردید. و تصویر صدها تن از جنازه های آنان در مقابل انظار عمومی جهان به نمایش در آمد. در اینجا لازم است به شرف حضورتان عرض شود که اغلب خارجیانی که در اروپا زندگی میکنند، و تقریبا از چهل سال پیش دراروپا سکنی گزیده اند، در واقع نسل کارگران مهمانی هستند، که بعد از جنگ جهانی دوم برای کمک به باز سازی کشورهای اروپائی که در اثر جنگ تقریبا ویران شده بودند، بکار گرفته شدند. من نمی دانم که جنابعالی چقدر از قوانین و حقوق پناهندگی در کشورهای اروپائی مطلع هستید، اگر توجه داشته باشید، تقریبا از ده سال پیش حقوق و قوانین پناهجوئی در کشور های اروپائی، به بهانه پناهجویان اقتصادی، و یا پناهجو یان فقر زده، به حدی محدود شده است که قبول پناهندگی بیش از نود درصد پناهجویان در کشور های اروپائی، صرف نظر از اندک استثنا ها، تقریبا به حد اقل ممکن رسیده است. در این خصوص نظر شریفتان را برای نمونه، به "خود کشی" دو تن از پناهجویان ایرانی که اخیرا در ایالت بایرن آلمان اتفاق افتاد، جلب میکنم، که در همین رابطه پناهجویان با اعتصاب غذا و دوختن لبهای خود، اعتراض خود را نسبت به وضعیت سخت پناهندگی نشان دادند، که اخبار آن از طریق مطبوعات و رادیو تلویزیون های مختلف آلمان گزارش داده شد. از طرفی در همین پارلمان اروپا سالانه میلیونها دلار برای ترجمه نطقهای نمایندگان صرف میشود. زیرا نماینده هیچ کشوری صرف نظر از اندک استثنا ها، حاضر نیست جز زبان خودش به زبان دیگری صحبت بکند. در صورتیکه اغلب این نمایندگان میتوانند، نطق خود را به زبان انگلیسی ایراد بکنند. پس مشاهده میفرمائید، که چقدر عنصر زبان و اتنیک حتی در کشور های اروپائی مهم است. شما که اغلب از "دهکده جهانی"صحبت میکنید، و از صوری بودن مرزها، ابراز افاضات میفرمائید، حتی در اروپای فعلی که توجه بکنید، زبان مادری و تعلقات اتنیکی هر کشور، بویژه حقوق و منافع ملی، در وهله اول قرار دارد. که هیچ کشور اروپائی حاضر به انصراف از آن نیست. و اگر شما از مرزهای تخیلی آزاد، و از دهکده جهانی کاپیتالیستی صحبت میفرمائید، این حرف کسی را قانع نمی کند. چون با واقعیت خلقهای ایران و جهان همخوانی ندارد. به همین دلیل است که خلقهای غیر فارس ایران،خواهان آزادی زبان مادری خود در مدارس، و کسب حق تعییین سرنوشت خویش هستند. حتی اگر گفته های شما صحیح باشد، این به معنای آن نیست که خلقهای حغرافیای ایران نباید برای رهائی از استعمار و استثمار رژیم دیکتاتور تهران، از حقوق مسلم خود، و آزادیهای مدنی، سیاسی، فرهنگی، و حق تعیین سرنوشت، منصرف شوند، و برای همیشه یوغ بردگی بر گردنشان آویخته شود.