Skip to main content

این مقالات ادامه ی همان درکی

این مقالات ادامه ی همان درکی
Anonymous

این مقالات ادامه ی همان درکی است که شاه را سگ زنجیری آمریکا می دانست و هر بار اعلام می کند که رژیم حاکم بر ایران آخرین روزهای خود را سپری می کند و سرمایه داری جهانی در حال فروپاشی است.

رژیم ایران از سال ۲۰۰۱ به بعد، ابتدا با سقوط طالبان در افغانستان و سپس سال ۲۰۰۳ با واژگون شدن رژیم صدام، توانست با کمترین هزینه، حداکثر سود را از رویدادهای منطقه ببرد. در فاصله کمتر از دو سه سال گروه‌های سیاسی هوادار وی در عراق قدرت گرفتند.
عربستان سعودی، یکی از رقبای اصلی رژیم ایران در منطقه، نتوانست از سقوط صدام سودی ببرد، اگرچه در جنگ علیه وی شرکت کرده بود و برای مدت‌ها دولت جدید عراق را قبول نداشت و تضادهای شدید مذهبی و سیاسی میان آن دو شکل گرفت. همین اتفاق در افغانستان نیز پس از سقوط طالبان رخ داد و عربستان یکی از اهرم‌های قدرت خود در منطقه از دست داد.

این تغییرات تعادل قوا در منطقه به رژیم ایران این امکان را داد، تا اهدافی به مراتب فراتر از آنچه در سر داشت، دست یابد و این امر عربستان را واداشت که از آمریکا بخواهد به ایران حمله کند و هزینه ی آنرا بپردازد، زیرا رژیم ایران وارد جنگی گسترده با عربستان شد که گستره آن از عراق تا لبنان، شمال یمن، بحرین و منطقه قطیف در داخل عربستان را در بر می‌گرفت.

در این منطقه توازن قوا کاملا به نفع ایران تغیر پیدا کرده است و رژیم حاکم بر ایران، حتی با جنگ سال ۲۰۰۶ حزب‌الله و اسرائیل، به رویائی با "دشمن دیرینه" خود روی آورد.
آیا مشکل است که این وقایع را دید و کور ماند؟
جنگ سال ۲۰۰۶ حزب‌الله با اسرائیل آشکارا توسط خامنه ای هدایت شد و خود وی نیز اعلام نمود که از آن حمایت کرده است.
وی همیشه از این جنگ بعنوان یک «پیروزی بزرگ» یاد می‌کند.
وی براحتی اصلاح طلبان را نیز از گردونه ی مبارزه با خود کنار زد و امروزه با توجه به ضعف آمریکا، وارد مذاکره با وی شده است.
کمی چشمانتان را باز کنید. این آمریکا است که دائما سعی می کند توپ را توی زمین ایران بیندازد، زیرا وی فاقد استراتژی مشخص در این منطقه است. آمریکا دیگر نمی داند که رژیم حاکم بر ایران چه اهدافی را دنبال می کند.
«بهار عربی» نتوانست در سوریه به پیروزی برسد و امروزه اوضاع آنچنان بشدت بضرر غرب و آمریکا پیش می رود، که درگیریهای بسیار شدید و خونین میان مخالفان صورت می گیرد.

ترکیه و عربستان نتوانستند دولت ایران را به مرزهای خود محدود کنند. چیزی که توسط رژیم بسیار خطرناک تعبیر شد و بی دلیل نبود که مهدی طائب اعلام کرد که اهمیت سوریه ز خوزستان بیشتر است. با شکست حکومت سوریه، این امکان که نیروهای القاعده وارد عراق و سپس جنوب ایران شوند، بسیار بالا بود و می باشد.

شاه، سگ زنجیری آمریکا نبود. کرزای نیز سگ زنجیری آمریکا نیست. رژیم عربستان نیز سگ زنجیری آمریکا نیست. اینها همه ائتلافهای منطقه ای هستند و چپ ایران که حتی با خودش نمی سازد و اصلا ائتلاف نمی شناسد، هر ائتلافی را سگ زنجیری می نامد.
علت این احساس چپ ایران نیز واضح است. این چپ هویت ندارد و هزاران مارکس و لنین نمی توانند به وی هویت بدهند. با هر ائتلافی، این چپ فرو می پاشد و....