Skip to main content

نگاهی گذرا به تحولات اخیر در

نگاهی گذرا به تحولات اخیر در
Anonymous

نگاهی گذرا به تحولات اخیر در رابطه ی ایران و آمریکا:
اوضاع منطقه ی خاورمیانه و تحولاتی که در پی مذاکرات ایران و آمریکا با خود بهمراه آورده استف بویژه برای کسانی که دائما ناله می کنند که رژیم "چراغ خاموش" جلو می آید و ناتوان از درک دگرگونی های "اجتناب ناپذیر" در منطقه می باشند، بسیار پیچیده می نماید.

این منطقه ظاهرا "نیازمند" یک تقسیم بندی جدید می باشد و در راس آن کشور ایران، با براندازی رژیم شاه، این روند را کلید زد.
هیچ فرقی نمی کرد اگر فدائیان، مجاهدین و یا هم اکنون سپاه پاسداران روی کار می آمدند. به آرم این سازمانها نگاهی مجدد بیندازید و شعر سعید سلطانپور را یکبار دیگر بخوانید که از ایران بعنوان "شیر خفته در بیشه ی آسیا" نام می برد و از ایران می خواست که بیدار شود و همه را بخورد و "شکوه" تاریخی، بخوان تبهکاری، خود را تکرار کند.
برخی تحلیل ها دائما از عوامل "داخلی" و "خارجی" نام می برند. اگرچه من با چنین نگاههائی بسیار فاصله دارم، اما در همین کانتکس باید گفت که اوضاع "داخلی" بسیاری از این کشورها تابعی از این جابجائی های منطقه ی "خاورمیانه" است.
نکته ای را که بسیاری تحلیل ها به آن توجه نمی کنند، خود را در برجسته کردن نقش تحریم ها نشان می دهد، ناتوانی خود آمریکا در انجام اقدامات مشابه حمله به عراق، در مورد ایران است.

از نظر من، پیش از هرچیز، این هشیاری رژیم را نشان می دهد که دست به اتخاذ تاکتیک جدیدی در مواجه با اوضاع تغییر یافته ی بین المللی زده است. وضع رژیم صدام، که بسیار ناتوان از ایران بود، بسیار بد تر بود، اما سالها در برابر تحریم های اقتصادی "بی تفاوت" مانده بود.
این مقاله همچنین ناتوان از توضیح تاکتیک رژیم در مقابله با آمریکا و امتیاز گیری از وی می باشد.
این رژیم مدعی رهبری منتطقه می بشاشد و بهمین سادگی در برابر تحریم های اقتصادی کوتاه نمی آمد. تاکتیک رژیم، جلب و جذب اروپا و تا آنجا که ممکن است، امتبازگیری حداکثری از آمریکا می باشد و ظاهرا در این امر موفق بوده است.
باید ادعای "نرمش قهرمانانه" خامنه ای را جدی گرفت و نباید با تحلیل های "آبکی" به آن برخورد کرد.
خامنه ای با انعطافی ناباورانه توانست ادامه ی حکومت احمدی نژاد را تا به آخر تضمین کند و بدون توجه تقریبا همه، بطور بسیار "عادی"، در تقلبی جدید، روحانی را بر سر کار آورد، تا سیاست جدید خود را، که شاید ماهها یا یکسال پیش از اتمام دوره ی احمدی نژاد "پخته و آماده" کرده بود، عملی نماید.
باید خوشخیالی یا ساده لوحی را کنار گذاشت و قاطعانه بر این باور بود، که این رژیم آرزوهای سعید سلطانپور، فدائیان "خلق" و مجاهدین را عملی خواهد کرد.
باید نسل دیگری بدنیا بیاید و به مبارزه با امپراطورگری این "رهبران" بپردازد. نسل کنونی با تمام توان یاور برپائی امپراطوری "از دست رفته" ایرانیان است و در برابر تحریم ها "مقاومت" نموده و دم نزده است.

این هشیاری "سکوت" بزرگترین یاور بقای رژیم بوده است.