Skip to main content

اول: بااحترام به مقام شامخ

اول: بااحترام به مقام شامخ
Anonymous

اول: بااحترام به مقام شامخ اساتید تاریخ و باستان شناس و هر چیز دیگه باید بگم هر چند این عناوین اسباب ارتزاق شما می باشد اما من به آنچه که گفته می شود توجه دارم نه به عناوین گوینده.
دوم: به دلایلی که بر می شمارم ما شاهد یک انقطاع تمدنی از 2500 سال پیش تا 1300 سال پیش هستیم. یعنی مردمان این خطه که هزاران سال در آن زیسته بودند.
1. نبود اصلی ترین ابزار ارتباط آدمی یعنی خط و زبان پس از خط میخی و خاموشی خط میخی پس از هخامنشیان.
2. نقل مستقیم تورات از آن کشتار که فرهنگ و باور یهود آنرا انکار نمی کند.
3. نابودی قریب به 30 تمدن کهن در شرق میانه که حضور قدرتمند آنان در کتیبه بیستون داریوش ثبت است.
4. توقف عظمت هخامنشیان پس از داریوش و خشایارشا.
5. نیمه کاره رها شدن تخت جمشید
6. ناشناختگی مردم و نواحی جغرافیایی قبل ازهخامنشیان. که در کتیبه بیستون آمده است.
7. اختلاف عمیق فرهنگی و نژادی

...اقوام فعلی ایران اثبات می کند که آنها نمی توانند بقایای مردمانی باشند که قبل هخامنشیان هزاران سال در این خطه زیسته بودند و به همگنی فرهنگی رسیده بودند.
7. طلوع تمدن در هند چین و یونان پس از قتل عام پوریم توسط که این نظر را تقویت می کند که لایه نازکی از خرد پیشگان خطه ی ما از آن قتل عام مهیب به این سرزمین ها فرار کرده اند.
8. کشف واحد های متعدد تجمع و تمدن تخریب و تخلیه شده، از بابل تا سیستان و از شوش تا مارلیک، که به صورتی یکسان و در دورانی همزمان، آسیب دیده و نابود شده اند. چنین تابلوی انهدامی، وقوع یک فاجعه ی هولناک سراسری، با روش های یکسان و در زمانی معین را اعلام می کند.
9. بر جای ماندن دارایی ها و دفن ناشدن اجساد پراکنده در این ویرانه ها، نشان می دهد که شدت و وسعت ضربه، بازمانده ای را برای بازگشت و اقدام به ترمیم باقی نگذارده است و چون هیچ حادثه طبیعی قادر به ایجاد چنین تابلویی از انهدام کامل محیط های انسانی و در حوزه ای چنین گسترده نیست، پس می پذیریم که نشانه های بر جای مانده در سایت های کهن شرق میانه، تنها می تواند نتیجه و نموداری از اجرای یک قتل عام به کمال باشد.
10. غیبت و قطع ناگهانی و بی توضیح پروسه ی تولید، نبود نمایه های دینی و اعتقادی، بر جای نبودن مظاهری از مراکز گسترده ی زیستی به صورت شهر و شهرنشینی و فقدان بقایایی از بناهای عمومی و خصوصی، با وضوح تمام، عدم تشکیل واحدهای تولیدی و تمدنی و نبود تجمع انسانی در حوزه ی اجرای پوریم را، تا طلوع و ظهور اسلام، مسلّم می کند.
11. تبلیغ دروغین ادامه ی تحرکات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، برای دوران پس از پوریم و پر کردن جاعلانه ی فضای خاموش حاکم بر جغرافیای اجرای آن قتل عام و نقر کتیبه های قلابی، برای دورانی که در آن معرفی خط و زبان نیز ممکن نیست، توسط مورخان یهودی. با مرتبط کردن دو پایه اصلی این بررسی، یعنی انجام قتل عام به دست یهودیان و یهودی بودن موجدان ضربان مصنوعی قلب حیات، در منطقه آن نسل کشی، معلوم می شود که آنان با وقوف کامل بر وسعت آن رخ داد و عواقب غیر قابل دفاع آن، سعی درمنحرف کردن برداشت های تاریخی درباره ی این ماجرای هول آور و اختفا و انکار کلی آن را داشته اند.
12. ورود بی معارض مهاجران مختلف و از مجاری گوناگون، به جغرافیای ایران کنونی، با نمونه ی بسیار واضح حضور کلنی های یونانی، در جنوب و غرب و شرق ایران. در این مورد، هم ناشناخته ماندن مبانی و مبادی دفاع در برابر نفوذ یونانیان و هم منتقل نشدن فرهنگ و صنعت و هنر و معتقدات آنان، که به درازای پنج قرن در این سرزمین زیسته اند، به ترین گواه یافت نشدن نیروی بومی در ایران باستان است.
13. نخستین نمونه های تولیدات اسلامی نسبت به مردمان قبل از پوریم از نظر توانایی های فنی و هنری و ابزار تولید آنچنان فاصله می گیرد که بی مجامله معلوم می کند مردمان نو ظهور که عمدتا از صحراهای دور برخاسته اند، در تجدید حیات این منطقه دوباره از صفر شروع کرده اند در حالیکه بشر هم اکنون هم قادر به ساخت نمونه ای از جام طلای مارلیک نیست.
14. در نگاهی مقدماتی و گذرا کاملا معلوم است که توسعه اسلامی در بین النهرین و حوزه های غربی آن و بعدها در ایران و آسیای صغیر، همانند مسیحیت، ارکان نظام های مختلف روابط جمعی ماقبل خویش، یعنی یونان و رم را، در معماری بناهای مذهبی و حکومتی و در ضرب سکه و تولیدات مختلف، متصرف نشده و زیر بناهای موجودیت اسلامی، در تمام زمینه ها، مستقل و متکی بر امکانات خویش است. این نشانه واضحی بر این مطلب است که مسلمین در حوزه های رشد نخستین خویش، به تمدن و تجمع پویای شایسته و مناسب تقلید برنخورده اند... و نیز ادله بسیار دیگری که برای پرهیز از تطویل غیر ضرور، اینک از عرضه ی آن در می گذرم.