Skip to main content

آقای تبریزی – بخش یک:

آقای تبریزی – بخش یک:
یونس شاملی

آقای تبریزی – بخش یک:
اشکالات اساسی و گاه ترمینولوژیک نوشته شما را از منظر فکری در بندهای زیر و بصورت خلاصه بررسی کرده ام.

یک: مینویسد: " ناهمسانی بزرگ دیدگاه من و شما در این است که شما ناسیونالیست هستید و من ناسیونالیست نیستم" (پایان نقل قول).

دفاع از حقوق ملی خلق ترک، هیچ ربطی به ناسیونالیست بودن یا نبودن ندارد. جعفر پیشه وری و اغلب یارانش کمونیست و سوسیالیست بودند، اما مبارزه مردم برای تشکیل دولت ملی آذربایجان را در بخش جنوبی آن رهبری کردند. این اتفاق فقط در آذربایجان رخ نداده است، جنبش های رهایبخش ملی در موارد زیادی توسط سوسیالیستها رهبری شده است. بنابراین ناهمسانی بزرگ من و شما آن چیزی نیست که شما عنوان کرده اید، چون من نه ناسیونالیست هستم و نه ناسیونالیست بوده ام. من پیرو اندیشه "سوسیالیسم دمکراتیک" یا "برابری طلبی دمکراتیک" (نه کمونیسم) هستم. تفاوت نگاه من و شما

(برای نمونه) در فهم از چپ خود را نشان میدهد. فهم شما از چپ و در برخورد با مسئله ملی در ایران، فرار از مسئولیت و سطحی نگری و تکیه بر شعارهای دهان پرکن است. اما چپ مورد نظر من در تلاش برای ارائه یک راه حل دمکراتیک برای حل مسایل جدی در جامعه و از آن جمله مسئله ملی در ایران است. شما با تمسخر دیدگاه فعالین مدنی خلق ترک (برای نمونه در کامئنت اول تان) میخواهید پز بدهید و ناسیونالسیتهای افراطی فارس را به حمایت خود جلب کنید، اما من در صدد یافتن راه حلی هستم که خلق فارس (نه ناسیونالیستهای افراطی در آن) نیز بتواند سعادتمندانه و بدور است نظامهای استبدادی و استعماری در کنار ملتهای دیگر ساکن در ایران زندگی کند. شما ادبیات دولتی ایران را تبلیغ میکنید و من آن را نقد میکنم. تفاوتهای دیگر فکر من و شما را میتوانید در ادامه این نوشته بخوانید.

دو: مینویسید: "دیدگاه من درباره زبان ها دیدگاهی بی طرفانه است"، زبان جز ابزاری برای پیوند میان انسان ها هیچ نیست" (پایان نقل قول).
اولا؛ دیدگاه بیطرفانه در مورد زبانها دیدگاهی غیرمسئولانه است. چون اگر تمامی زبانها موجود در جهان به مثابه میراث فرهنگی و تاریخی بشریت به دست ما رسیده است، ما هم در قبال حفظ و حراست از آن میراث مسئولیت داریم و بی طرفی در این رابطه یعنی بی مسئولیتی در قبال میراث تاریخی و فرهنگ بشریت.

دوما؛ هیچ انسانی نسبت به زبان مادری خود نمیتواند بیطرف باشد. زبان مادری جوهره رشد انسان را از بطن مادر و حتی در اشکال آوایی در گوش کودک زمزمه میکند. اعلامیه جهانی زبان مادری نیز اهمیت زبان مادری و مسئولیت دولتها و البته انسانها را در قبال آن مورد تاکید قرار میدهد. اما شما در اینجا برای خواننده گانتان موعظه میکنید که نسبت به زبان و زبان مادری "بی طرف" هستید!!

سوما؛ شما در کامنت مملو از تمسخر و طنز تحقیر تان (دلیل بیکاری زبان فارسی است، دلیل گرانی زبان فارسی است، دلیل تورم زبان فارسی است، دلیل کمبود خانه زبان فارسی است، دلیل رشوه خواری زبان فارسی است، دلیل کمبود کالا زبان فارسی است، دلیل بیماری زبان فارسی است، دلیل زمین لرزه زبان فارسی است...) غیر از دفاع از زبان فارسی چه معنی دیگری دارد. جناب آقای تبریزی ظاهرا ترک؟؟! البته دفاع از زبان فارسی ایرادی ندارد، اگر با تحقیر و تبعیض علیه دیگر زبانهای غیرفارسی در ایران همراه نباشد.

چهار؛ کاربرد زبان ابدا آن چیزی نیست که شما اسم ان را "ابزار پیوند انسانها" نام گذاشته اید. این تنها یکی از کاربردهای زبان است. زبان ابزار شناخت، ابزار بیان احساسات و تلطیف هنری آن، براینده هویت اتنیکی و دیگر مسائل بسیار مهم در زندگی انسانی است. فکر میکنید تاکید علوم تربیتی به آموزش زبان مادری چیست؟ به نظرمیرسد که بی اهمیت بودن زبان مادری پیش شما، اهمیت و جایگاه کل زبان را برای شما تا حدی کاهش داده استکه آن را جز ابزاری ارتباطی نمیدانید. البته تصور دیگر اینست که شما برای فرار از واقعیت و بی اهمیت جلوه دادن زبان مادری (آگاهانه و ناخودآگاه) به تحکیم موقعیت زبان فارسی در ایران تاکید میکنید.