Skip to main content

پیچیدگی سیاست در ایران معلول

پیچیدگی سیاست در ایران معلول
اقبال اقبالی

پیچیدگی سیاست در ایران معلول تناقض بنیادی نظام اسلامی با فلسفه هستی انسان و ناسازگاری سیاست، فرهنگ و اخلاق جوامع پیشاقرون وسطائی با نیازهای انسان قرن بیست و یکم است. امر گسست از مناسبات روبنائی جوامع ماقبل سرمایه داری با مقاومت هائی در عرصه دین، خون، نژاد و قومیت تبلور یافته است. انقلاب مشروطه سمبل تلاشی تاریخی - ملی برای درهم پیچیدن پرونده حکومت قبیله ای - نژادی و کوتاه کردن دست دین در حکومت بود که بدلائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شکست خورد. بحران کنونی بحران گسست از کهنه و برپائی نو است که با غلبه بر مقاومت این دوگرایش تاریخی، سیاسی و اجتماعی ارتجاعی در ایران مصادف خواهد شد. جنگهای مذهبی و قومی بیانگر آخرین زورهای دو نیروی ارتجاعی ست که در ایران زمینه های عینی ندارند.

جامعه شهروندی ایرانی را مردمانی با شعور سیاسی، فرهنگی و دمکراتیک بسیار بالاتر از کشورهای منطقه تشکیل می دهند. شعور سیاسی و فرهنگی مردم آنچنان ارتقاء یافته است که دو گرایش ارتجاعی نمی توانند نیروهای اجتماعی را بدنبال اهداف پلشت و حقیرانه خود بکشانند. از اینرو خطر جنگهای قومی و دینی ایران را تهدید نمی کند. در جهان امروز هجوم به یک کشور و انهم کشوری تاریخی چون ایران و تقسیم ان بلوف های بلحاظ سیاسی حماقت آمیز و از نظر اجرائی امکان ناپذیر است؛ چرا که جنگهای صدساله را در پی خواهد داشت.
موضوع خطر تجزیه و تبدیل شدن ایران به سوریه و ... بلوف هائی ست جهت سوء استفاده از روح ایراندوستی ملت و سست کردن آنها در ایجاد اراده واحد برای در هم شکستن سلطه و جباریت اسلام و اسلامگرایان در ایران است.
واقعیت اینست که اگر در 35 سال گذشته ایران توسط کشورهای خارجی اشغال شده بود؛ تا کنون دهها بار پوزه اشغالگران بر خاک مالیده میشد و کشور رها گشته بود ولی رژیم فقهای شیعه با ابزار اسلام به تحمیق مردم پرداخته و کاری کرده اند که تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی به تعیین تکلیف با اسلام در ایران گره خورده است و نزدیکترین چشم انداز فرداست!
سیاست هوشمندانه در ایران نه بیم از تجزیه طلبی و جنگهای قومی؛ بلکه بازسازی حافظه تاریخی ملی، نقد تاریخی سیاسی و اجتماعی اسلامگرایان، شاهپرستان و قومپرستان در ایران و نشانه گرفتن فردائی آزاد برای ایران و ایرانیان است.بایستی افق فردا را به ملت ایران نشان داد: ایرانی که بر پیشانی آن جمهوریت، لائیسیته، و سیاست های تعمیق یابنده سوسیال دمکراتیک نقش بندد و نه جنایتکاری را جایگزین جنایتکار دیگری کنیم، تا همچنان آب به چرخه آسیاب استبداد، بربریت و جباریت جاری باشد!