Skip to main content

آقای تفرشی اتفاقا من در

آقای تفرشی اتفاقا من در
اژدر بهنام

آقای تفرشی اتفاقا من در خواندن مقاله شما هیچ عجله ای نداشتم و آن را در فرصت نیم ساعت تنفسم خواندم. به نظر می‎رسد که شوخی و طنز روزنامه دویچه سایتونگ شامل این «واقعیت افتخار آمیز تاریخی و مسلم ایران» هم بوده است. فکر می کنم که مسؤلین و نویسندگان دویچه سایتونگ حساب و کتاب می دانند و خیلی راحت می توانند ضرب و تقسیم کنند و به نامسلم بودن و مبالغه بی حد این «واقعه تاریخی مسلم» پی ببرند. فکر نمی کنم که آنها هر ادعای تاریخی را با چشمان بسته بپذیرند.
ربط این «واقعیت افتخار آمیز تاریخی و مسلم ایران» با غلو دوست من در این است که هر دوی اینها غلو هستند و نه واقعیت. از این غلوها در نوشته های تاریخ نویسان عهد عتیق و عهد جدید فراوان می توان یافت. احتمالا برای آنها اعداد معنای چندان مشخصی نداشته است. شما بیایید و در مقابل سؤال من یک حساب و کتابی بکنید و نشان دهید که اصلا

داریوش شاه می توانسته است یک لشکر 700 هزار نفره با آنهمه تجهیزات و لوجستیک و غیره داشته باشد و می توانست که آنها را در عرض مدت معقولی به آن صورت از تنگه بسفر عبور دهد، بدون اینکه دشمنانش در اروپا فرصت پیدا کنندکه هر سربازی را که وارد بخش اروپایی می شد، بکشند! فکر نمی کنم دشمنان داریوش شاه در اروپا نشسته بودند و سه سالیی صبر می کردند تا همه لشکریان داریوش به آنسوی آب بروند و بعد با آنها بجنگند.
حرف من این است که زمانی که می خواهیم یک «واقعیت افتخار آمیز تاریخی و مسلم ایران» را نقل بکنیم، اندکی فکر کنیم که آیا واقعا چنین چیزی ممکن بوده است و یا «واقعیت افتخار آمیز تاریخی و مسلم ایران» تنها یک داستان تخیلی است؟
همانطوریکه نوشتم ما از این غلوها در کتابهای تاریخی زیاد داریم. مثلا می نویسند که 1000 سال پیش فلانکس آمد و در فلان شهر یک و نیم میلیون را قتل عام کرد و فکر نمی کنند که در آن زمان که نه آسمانخراشی بود و نه آپارتمانی و نه خانه هایی که دهها خانواده باهم در یک ساختمان و در محوطه کوچکی زندگی کنند و تمام خانه ها یک طبقه بودند، برای اسکان یک و نیم میلیون انسان، شهری لازم بوده به مساحت تهران امروز!
باز هم می خواهم تاکید کنم که دعوت من از شما به تفکر در مورد ارقامی است که نقل می کنیم و اینکه هر داستانی را «واقعیت افتخار آمیز تاریخی و مسلم» فرض نکنیم زیرا افتخار به برخی «واقعیت های تاریخی مسلم» می تواند ما را در معرض نیز و شوخی و حتی تمسخر دیگران قرار دهد.