Skip to main content

من گفته شما را این گونه می

من گفته شما را این گونه می
Anonymous

من گفته شما را این گونه می فهمم که از زمان به قدرت رسیدن رضا شاه ( تا به امروز) نوشتن به زبان « ترکی آذری » ممنوع بوده است ؟

در پاسخ تان ، به گونه ای مجمل باید بگویم :

زنده یاد شهریار ، شعر معروف « حیدر بابا یه سلام » را به زبان « ترکی آذری» سرود، بی آن که ، به داغ و درفش پهلوی ها گرفتار آید.
صمد بهرنگی، شعرهایی از نیما، فروغ ، اخوان و شاملو را به « ترکی آذری » ترجمه کرد، بدون آن که با منعی رو به رو شده باشد.
بخشی از کتاب « شب هزار و دو » مفتون امینی ( شاعر معروف ) به زبان ترکی آذری است . نشنیده ام که شاعر ، به جرم نوشتن به زبان مادری ، بازخواست شده باشد.
زنده یاد عمران صلاحی شعر هایی به فارسی ـ ترکی دارد. یعنی ، از پس ِ چند سطر شعر فارسی سرودن ، ناگهان زبان شعر به ترکی آذری تغییر می کرد و قس علی هذا .

آلمانی ها ، گفت و گو را نوعی تبادل اطلاعات ( Informationsaustausch) می دانند. من هم می گوشم ، به جای احتجاج ، اطلاعاتی را که دارم ، با شما در میان بگذارم .
1ـ نوشتید که : « شناسنامه ی هیئت و ایرانی بودن او مورد قبول دولت ایران واقع نشد و مرده اش در خانه همسایه به خاک سپرده شد» .

تا آن جا که من می دانم ، عطف به وصیت نامه زنده یاد پروفسور جواد هیئت ، قرار بود ایشان را در تهران ( ابن بابویه) دفن کنند. اما خانواده اش موافقت نکرد. الله اعلم.

2ـ نوشتید : « بله ما آذربایجانیها به خاطر 80 و چند سال قدغن بودن زبان مادریمان جهت کتابت «تافته ی جدابافته ایم » .

ادعاهایی از این دست ، از سوی حضرات کامنت نویسی که همه اوقاتشان ، به « پان فارس » و « پان ترک » گفتن می گذرد ، چندان استبعادی ندارد. اما، شما چرا؟

من گفته شما را این گونه می فهمم که از زمان به قدرت رسیدن رضا شاه ( تا به امروز) نوشتن به زبان « ترکی آذری » ممنوع بوده است ؟

در پاسخ تان ، به گونه ای مجمل باید بگویم :

زنده یاد شهریار ، شعر معروف « حیدر بابا یه سلام » را به زبان « ترکی آذری» سرود، بی آن که ، به داغ و درفش پهلوی ها گرفتار آید.
صمد بهرنگی، شعرهایی از نیما، فروغ ، اخوان و شاملو را به « ترکی آذری » ترجمه کرد، بدون آن که با منعی رو به رو شده باشد.
بخشی از کتاب « شب هزار و دو » مفتون امینی ( شاعر معروف ) به زبان ترکی آذری است . نشنیده ام که شاعر ، به جرم نوشتن به زبان مادری ، بازخواست شده باشد.
زنده یاد عمران صلاحی شعر هایی به فارسی ـ ترکی دارد. یعنی ، از پس ِ چند سطر شعر فارسی سرودن ، ناگهان زبان شعر به ترکی آذری تغییر می کرد و قس علی هذا .

دوست عزیز ! من ترجمه ی بخشی از گزارش محمد امین رسول زاده ( سوسیال دموکرات معروف و بانی خیر! آذربایجان شوروی ) را ، که برای روزنامه« ترقی» ( که در باکو منتشر می شد) تهیه کرده بود ، برای تان بازنویسی می کنم. تا ببینید ، فارسی نویسی در آذربایجان و حتی قفقاز آن سال ها ، بی هیچ اجباری رایج بود. رسول زاده می نویسد :

« از آثار ادبيات دراروميه چيز قابل ذکری نيست... در اينجا نمی‌توانيد غير از چند مشترک حبل‌المتين روزنامه خوان ديگری پيدا بکنيد. روزنامه‌های ترکی قفقاز نيز در اينجا خريدار و خواننده ندارند. اصلاً در اينجا ترکی خواندن متداول نيست. اگرچه همه ترک هستند اما ترکی نمی‌خوانند. در همه جای آذربايجان چنين است. حتی چنان تيپ‌هايی وجود دارند که اين حال را برای قفقاز نيز پيشنهاد می‌کنند و خيال می‌بافند که بايد همه‌ی عالم اسلام زبان فارسی ياد بگيرند و به فارسی بخوانند ... در عرض پانزده روزی که در اروميه ماندم، هر چه جستجو کردم بلکه يک نفر خريدار روزنامه ترکی پيدا کنم تا ببينم در قفقاز يا عثمانی چه می‌گذرد و اوضاع عالم چگونه است، ممکن نگرديد. به شهبندری عثمانی هم مراجعه کردم که به روزنامه‌های استانبول دسترسی پيدا کنم که بی‌نتيجه بود. انسان وقتی به ايران افتاد، به معنی اين است که دستش از عالم مدنيت بريده شده است» .

3ـ در ادامه یاداشت تان آوردید : گر [ تافته جاربافته نبودیم ] ، نبودیم زبان ماهم مثل شما در کتابت و فیلم و تئاتر و فرهنگ و هنر آزاد بود.»

دوست عزیز ! زبان مادری من ، مازندرانی است. اما ، نه تنها از فارسی نویسی و فارسی خوانی احساس غبن نمی کنم ، که سهل است ، به این زبان عشق می ورزم و با آن زندگی می کنم . به خصوص ، کار گِل را ، به شوق آن که ، پس از اتمام کار ، بخوانم و ( گاه ) بنویسم ، تحمل می کنم.

گرچه ، گفتنی در این مورد بسیار است ، اما فعلاَ، به همین نه چندان مختصر بسنده می کنم. روز و روزگار به شما خوش.