Skip to main content

مقلات «سرنگونی» و «اصلاح» در

مقلات «سرنگونی» و «اصلاح» در
آ. ائلیار

مقولات «سرنگونی» و«اصلاح» در مورد حکومت ایران: تقسیم شدن اپوزیسیون ایران به «اصلاح طلب و سرنگون طلب»، پدیده ای "عینی" ست. هر یک از اینها گزاره ی ویژه ی خود را دارد: سرنگون طلب:"حکومت ایران باید سرنگون شود، چون اصلاح پذیز نیست". اصلاح طلب: " حکومت ایران باید اصلاح شود چون اصلاح پذیر است". این گزاره ها نشان میدهند که از یک اندیشه غیر علمی نتیجه شده اند. به زبان عامیانه هر دو گزاره « احکام آخوندی صادر میکنند».چون میاندیشند :«حقیقت همین است و بس.و تنها در ید آنهاست». و از این رو نیز خود را «سرنگون طلب و یا اصلاح طلب» مینامند. مثل "مسلمان؛کافر"؛ و مانند اینها.هردوی این گزاره ها غلط اند. کسی که اندک آشنایی با اصول منطق دارد برایش روشن است که چنین فرمول هایی نشانه «ناآگاهی» عمیق است. چرا ؟ به گزاره ها نگاه کنیم که از آنها نیز نام خود را انتخاب کرده اند: حکومت باید سرنگون شود چون اصلاح ناپذیر است.

درست گزاره چنین است: «اگر» حکومت «به مسیرکنونی خود» ادامه دهد ، و عواملی آنرا از مسیر خود منحرف نکند، یا عاملی وجودش را نفی نکند ( حمله نظامی ناگهانی)؛ میتوان گفت اصلاح شدنی نیست؛ و لازم است ، کناربرودتوسط (یک فضای باز سیاسی احتمالی یا کودتا) یا سرنگونی و حالتهای دیگر احتمالی .با دخالت منطق «احتمالات» درگزاره ، سخن حالت "حکم" بودن خود را از دست میدهد. شرایط «متغیر» را داخل میکند و با «شرط و شروط» ایده را «نسبی» و نه مطلق بیان میکند. در نگرش علمی ، عملی، واقعی(رئال) گزاره به اندیشه دیگری تبدیل میشود. این اندیشه همان نیست که در گزاره ی نخست بیان کردیم. در عمل رعایت این فکر موجب آن میشود که شخص طبق اندیشه آخوندی خود را «از پیش سرنگون طلب» ننامد. و داستان گزاره ی اصلاح طلب نیز نظیر آن است. درسیاست عملی و رئال به این پارامترها توجه میشود.کسی که این چیزها را ندیده میگیرد بدیهی ست که «دینی یا غیرعلمی» میاندیشد. بدون اینکه خود متوجه باشد. بگذریم که از مفهوم رئال پولیتیک هر کس تفسیر متفاوت و متضاد خود را دارد.از اینرو هرحرکت و پدیده را در «زمان،مکان،حالت، محتوا، در ارتباط با نیروی بازدارنده،پیش برنده، و...»ضروریست مورد توجه قرار داد و موضع گرفت. و از اطلاق نامهای ثابت،مطلق، و احکام دگماتیک خود داری کرد.در سیاست این برخورد را «تحلیل مشخص از شرایط مشخص» گفته اند. گفته میشود «حکومت اعدام میکند.من مخالم اعدام هستم.» گزاره درست است. اما اینکه گفته شود «حکومت یک حکومت همواره اعدام کننده است». این حکم ، کلی ست و خارج از شرایط مشخص. چنین احکامی نادرست اند.