Skip to main content

با تأسف بسیار باید قید کنم که

با تأسف بسیار باید قید کنم که
آ. ائلیار

با تأسف بسیار باید قید کنم که ادبیات زبان فارسی-در شعر و نثر- در صد سال اخیر به جای پیمودن راه «ادبیات دموکراتیک و بشری»، سخت «ناسیونالیستی» ست. انسان گرایی شاملو، سیمین بهبهانی، و دیگران همه با اندک استثنا هایی دارای دید و محتوای ناسیونالیسم فارسی ست. جنبش زنان هم جنبش زنان فارسی زبان است. بدیهی ست که این راه برای ادبیات و هم برای جنبش زنان نادرست است. این ناسیونالیسم فارسی در دیدگاه چپ ایران هم به صورت بارز وجود دارد و یکی از عوامل فلج شدن اندیشه چپ است. بازتاب این شرایط در بین ملیت ها نیز ناسیونالیسم ملی را موجب شده است. راه درست هنر و ادبیات و سیاست زدودن رگه های ناسیونالیسم است. ایران نیاز به فرهنگ و سیاست و جنبش با دید بشری دارد که از حق و حقوق انسانها در مقابل تبعیض و دیکتاتوری و بیعدالتی دفاع نماید. پیشنهادم به فرهنگ سازان ملیتها آن است که راه خود را به روی فرهنگ بشری باز کنید.

و از سرنوشت ناسیونالیستی فرهنگ زبان فارسی بیاموزید. ادبیات زبان فارسی در سده ی اخیر چشم اش را به روی «تبعیض فرهنگی اکثریت مردم »ایران بسته است. منهای استثناها. چنین ادبیاتی هر چند خود را «دموکراتیک و انسان دوست» بنامد، با کمال تأسف حقیقتاً فرهنگی ناسیونالیستی ست. رهایی از این دید و نگرش ضرورت ادبیات فارسی ست. لازم است رهروان ادبیات امروز خود را از این تنگ نظریها برهانند. اگر میخواهند براستی ادبیاتی «دموکراتیک و بشری» بیافرینند. بدون تصویر تبعیض اکثریت مردم جامعه در شعر و داستان تنها میتوانی فرهنگ شووینیستی و ناسیونالیستی تولید کنی. ادبیات براستی دموکراتیک -که در حقیقت ذات و سرشت ادبیات دموکراتیک است-نمی توان فرهنگ انسانی آفرید. از نویسندگان فارسی زبان مشروطیت بگیرید : دهخدا و...تا نیما و صادق هدایت و چوبک و صادقی و احمد محمود و محمود دولت آبادی و به آذین و فروغ و فرخزاد و شاملو و نادرپور و مشیری و سهراب سپهری و دیگران و دیگران تا همین امروز، همه چشمشان را به تبعیض فرهنگی اکثریت مردم جامعه خود بسته اند. منهای آل احمد که تحت تأثیر صمد بهرنگی و غلام حسین ساعدی در یک مقاله از آن سخن گفته است. بله ، سخن از چشم فروبستن ادبیات نوین زبان فارسی و حتی کانون نویسندکان اش به روی درد و ستم اکثریت مردم است. با جرئت بیان میکنم ادبیاتی که تبعیض فرهنگی جامعه را منعکس نکند ادبیات نیست. سخن در مورد بررسی و نقد ادبیات زبان فارسی از این زاویه زیاد است و نیاز به کتابها دارد. من تنها به کلیت اشاره میکنم تا تکلیف صد ساله ادبیات این زبان درجامعه روشن شود.