آقای لوایی "نیگار" بچه دار نشد چون می ترسید که بچه اش فقط خواب قبیله اش را ببیند و نه خوابی دیگر مانند هزاران بدبختی مردم بینوای سرزمینی به نام ایران. فقط خواب قبیله اش را و به هیچ چیز دیگری هم فکر نمی کرد و نمی توانست فکر کند چون قبیله همه چیزش می بود. همه چیزش!