Skip to main content

واقعیت این است که بحث هویت

واقعیت این است که بحث هویت
Anonymous

واقعیت این است که بحث هویت طلبی ، برای بعضی ها دکان دو نبشی شده است که از طریق آن نامی پیداکنند و معروف شوند. این حضرات به خوبی پی بردند که هر چه بیشتر مظلوم نمایی کنند، نام شان بیشتر سر ِ زبان ها می افتد. در همین ایرانگلوبال نوشته ای هست از آقایی به نام تایماز اورمولو ، که در کنار حرف های بی مالیات دیگر ، با بی شرمی مدعی شده است که « رسانه های ایرانی، تحت تاثیر لابی فارس ، در موردفوت دکتر هیئت سکوت کامل اختیار کرده» اند !! یکی هم نیست که به این آدم عوام فریب یاد آوری کند که از ده رسانه ای که ( چه در داخل ایران و چه در خارج ) خبر فوت پروفسور هیئت را پوشش داده اند دست کم هشت تای آن ها رسانه های فارس زبان بوده اند.


حدود شش ـ هفت سال است که من شاهد قیل و قال « پان فارس ـ پان ترک » در ایرانگلوبال هستم . به جرئت می توانم بگویم که ، در این مدت ، کیفیت این بگو ـ مگو ها هیچ تغییری نکرده است . یعنی، طرفین به جای آن که به گونه ای اصولی با موضوع برخورد کنند، فقط حرف های بی مالیات زده اند. یعنی مدعی شدند که ملتی به نام فارس در ایران حکومت می کند و بر ملل ! دیگر ساکن ایران ستم ملی روا می دارد. با آن که به وضوح می بینند که حکومتگران در ایران ( چه در زمان شاه و چه در این رژیم ) اکثراَ اذربایجانی ها بوده اند ، باز هم می گویند که فارس های نژادپرست ، بر ترک ها حکومت می کنند !!
با آن که آشکارا می بینند که اقتصاد ایران در دست آذربایجانی هاست، از« ستم اقتصادی» فارس ها بر ترک ها می نالند . با آن که می بینند ، در هر دو رژیم شاه و جمهوری اسلامی ، رده های بالای نیروهای نظامی و انتظامی در اختیار آذربایجانی بوده است ، باز هم ادعا می کندد که آذربایجان مستعمره دولت پان فارس است!! این پرت و پلا گفتن ها ، البته منحصر به کامنت نویس ها نیست . آن هایی هم که ادعا می کنند اهل علم و دانش هستند ، از این حرف ها فراتر نمی روند. واقعیت این است که بحث هویت طلبی ، برای بعضی ها دکان دو نبشی شده است که از طریق آن نامی پیداکنند و معروف شوند. این حضرات به خوبی پی بردند که هر چه بیشتر مطلوم نمایی کنند، نام شان بیشتر سر ِ زبان ها می افتد. در همین ایرانگلوبال نوشته ای هست از آقایی به نام تایماز اورمولو ، که در کنار حرف های بی مالیات دیگر ، با بی شرمی مدعی شده است که « رسانه های ایرانی، تحت تاثیر لابی فارس ، در موردفوت دکتر هیئت سکوت کامل اختیار کرده» اند !! یکی هم نیست که به این آدم عوام فریب ، یاد آوری کند که از ده رسانه ای که ( چه در داخل ایران و چه در خارج ) خبر فوت پروفسور هیئت را پوشش داده اند دست کم هشت تای آن ها رسانه های فارس زبان بوده اند. گرچه بیشتر فعالان هویت طلب « چپ » هستند، اما ادعا های شان ، هیچ نشانی از مارکسیسم ندارد. به خانم اشرف دهقانی باید دست مریزاد گفت که ( مثل یک مارکسیست ـ لنینیست حقیقی ) به ایران زمان پهلوی و جمهوری اسلامی از منظر مبارزات طبقاتی نگاه می کند و می نویسد : « اعلام شدن زبان فارسی به مثابه زبان رسمی، از آن جا که نه توسط ملّت فارس بلکه از طرف یک نیروی مزدور و وابسته به امپریالیسم صورت گرفت، هرگز باعث نشد که حتی خود فارس ها از کمترین آزادی های دموکراتیک و از جمله آزادی بیان برخوردار شوند. بر عکس در شرایطی که ديکتاتوری امپریالیستی رضا شاه سرکوب مبارزات دموکراتیک و ضد امپریالیستی کل توده های ایران را با شدت هر چه تمام تر در دستور کار خود قرار داده بود خلق فارس نیز در کنار سایر خلق های ایران مورد حملات شدیداً قهر آمیز این حکومت دیکتاتور ی قرار گرفت.» . گفتنی در این مورد بسیار است که اگر فرصت کنم ، در کامنت های دیگر ، با آن اشاره خواهم کرد.