Skip to main content

آقای ایل یار بسیار محترم !

آقای ایل یار بسیار محترم !
Anonymous

آقای ایل یار بسیار محترم !........... 1ـ کجای نوشته من ناظر به « نگاه کوروشی ِ » من است؟ چرا جعل می فرمایید ، قربان ؟! شوخی تان گرفته ؟ یا این که ، پشت میز مدیریت ایرانگلوبال ، به انگ زدن عات کردید ؟ ....
2ـ شما مختارید ، از مرحوم ِمغفور ِ جنت مکان ِ خُلد آشیان ، سید جعفرپیشه وری بیاموزید و به او بنازید . اما، این دیگر بی انصافی است که همزمان ، از نردبام « کانت » بالا بروید و شعار «عصر روشنگری» را به ابتذال بکشید...
3 ـ فرمودید : « شما مواظب باشید استخوانهای کوروش تان از دستتان در نرود. و حزب پان ایرانیست و مانندهای آن » . پاسخ : باور بفرمایید که نه حزب پان ایرانیسم ربطی به من دارد ونه من ربطی به حزب پان ایرانیسم دارم . دو دیگر آن که، استخوان های مرحوم ، کوروش ِ سابقاَ کبیر هم ، به گمانم ، دیگر پودر شده باشد . از این رو، نگران در رفتنش نباشید.

4 ـ فرمودید « مکتب مارکسیسم هزاران متفکر و فیلسوف دارد » . ...پاسخ : هزار متفکر و فیلسوف که نه ! یک چند تایی آدم قابل اعتنا دارد ، که از قضا ، اهمیت و اعتبار شان ، در نقد مارکسیسم است و این مارکسیسم ، البته که هیچ ربطی به لنینیسم ندارد . به علاوه ، امروز، اگر چیزی از مارکس و سنت مارکسیسم باقی مانده باشد، تنها از منظر « تاریخ فلسفه » قابل اعتنا است. بعضی ها هم ، نوشته اند که مارکس خودش مارکسیست نبود!! گناهش به گردن گوینده . با این همه ( خوشبختانه ) هنوز، چیزی به نام نگاه « چپ » و « جنبش چپ» ، در جهان وجود دارد که به عنوان وجدان بیدار بشریت ، در مقابل سرمایه داری هار ، تمام قد ایستاده است و این، البته ، اول عشق است . توضیح واضحات : به باور من ، در غیبت « چپ » ، « راست » دنیا را یک جا می بلعد . پس نتیجه می گیریم که من دشمن « چپ » نیستم . نقطه ، سر سطر .
5 ـ فرمودید : « مارکسیسم ... محل «بازی بچه ها» نیست. و همینطور «کودکستان» هم نیست » ....
پاسخ : من با این که « بچه » هستم ! و به « کودکستان » هم می روم! اما ، باور بفرمایید ، هرگز هوس نکردم ، با مارکسیسم « بازی » کنم . یا ،« مارکسیسم بازی» کنم. آخه ، مارکسیسم بازی ، یک جورایی خطر ناک است و آدم ، ناخواسته ، سر از « اوین دَرَکه » در می آورد. می گویید نه ، از خانم اشرف دهقانی بپرسید!
6ـ نوشتید : « مقاله [ خانم اشرف دهقانی ] با اندیشه ی مارکسیستی نگارش یافته، کسی میتواند آنرا نقد کند که به این فلسفه تسلط داشته باشد.»...
پاسخ : راستش ، من ، در مقاله خانم اشرف دهقانی ( جز تکرار ِ مکرر ِنام مارکسیسم و امپریالیسم و مبارزه طباتی و ... ) نشانی از اندیشه مارکسیستی ندیدم . البته ، بی اطلاعی چپ های ما از مارکسیسم ، منحصر به ایشان نیست. دانسته های قاطبه ی چپ های ما ، از مارکسیسم ،« از اصول مقدماتی فلسفه » ، نوشته ی ژرژپولیتسر و چند جزوه از استالین و احیاناَ جزوه « یک گام به پیش ، دو گام به پس » لنین فراتر نمی رود. به عبارت دیگر، درک و دریافت « چپ » های ما ، از مارکسیسم، دست بالا ، فهمی ناقص از مارکسیسم مبتذل روسی است ، که البته ، آن را هم درست نمی دانند. ( خواندن و فهمیدن کتاب « کاپیتال » مارکس ، پیشکش ، که خواننده های آن در میان « جپ » های ایران ، از تعداد انگشتان دو دست فراتر نمی رود.) خانم اشرف دهقانی ، همچون قاطبه « هویت طلب » های ایران ، در این نوشته ، از اصطلاح « حق ملل در سرنوشت خویش » ، سوء استفاده می کند که هیچ ربطی به درک لنینی از آن ندارد. همان طور که در کامنتی توضیح دادم ، آقای بابک امیر خسروی ، در مقاله بلندی ، در مورد « حق ملل در تعیین سرنوشت خویش»، آشکار نشان می دهد ، که این ترم لنینی ، هیچ ربطی به آن چه هویت طلب های ما می گویند ، ندارند. در واقع ، حضرات تجزیه طلب ، از « حق ملل در تعیین سرنوشت خویش» سوء استفاده کرده و آن را جعل کرده اند.


7ـ در مورد « تاریخ مسئله و آذربایجان » ، اگر عمری بود ، چیزی می نویسم که از خجالت ! شما در آیم ....
در خاتمه : خدا عاقبت ما را ، در مقابل مشت های گره کرده و دهان های کف کرده و نگاه غضب آلود ِ « پان ترک » های سنگر گرفته در جبهه ی ایرانگلوبال ، ختم به خیر بفرماید !