Skip to main content

قبل از هرچیز بگویم که در

قبل از هرچیز بگویم که در
peerooz

قبل از هرچیز بگویم که در خواندن و نوشتن من پیرو این گفته شکسپیرم : Brevity is the soul of wit. از سر کنجکاوی , خلاصه مفصل کامنت های این مقاله را به زحمت مرور کردم و این جمله از جناب ائلیار مرا به تفکر واداشت "...فعالان آذربایجان به دنبال تأمین همه حقوق خود هستند، هدف استراتژیک، استقرار حکومت دموکراتیک آذربایجان است، با فدرال یا بدون فدرال.". با فدرال یا بدون فدرال. این را هم بگویم که بنظر من نقشه جغرافیایی دنیا همیشه به این شکل نبوده و همیشه به این شکل نخواهد ماند و حتی در دوران عمر کوتاه ما و جلو چشم ما دائما در حال تغییر است. در ویکیپدیای فارسی در باره تبریز خواندم که " در میان پایتخت‌های ایران در طول تاریخ، دوران پایتختی تبریز بیش از هر شهر دیگری بوده‌است." که البته دورانی طولانی " ترک ها " بر ایران حکومت میکردند.

بیاد زنده یاد شهریار افتادم که دود از کنده بر میخیزد ( این یکی ناچار میماند زمین - کنده سنگین ! که زورش میرسد - از قصیده مومیایی ) و این کنده سنگین فرمود " هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد " و باقر خان و ستار خان وووو. و بیاد این شعر افتادم که " کاش دانستی و دیدی - نه نبینی و ندانی - که چه دادی زکف خود به چه ناچیز بهائی ". متاسفانه نام این شاعر را فراموش کرده ام. این هم نظری بقول از ما بهتران از devil's advocate ( به عربی محامي الشيطان - فارسی ندارد - ترکی آن را هم نمیدانم)