عشیره پرستی و تفکر قبیله ای چندین ویژگی بارز دارد. اولی "خودشیفتگی" است، عشیره پرست خود و عشیره اش را محور جهان و مرکز کائنات می داند و همه چیز را بر همین اساس می سنجد. درست و نادرست، حق و ناحق و همه دوگانه های دیگر در دوری و نزدیکی با عشیره او معنی می گیرند. بنابر این اگر کسی به او عشیره اش نپردازد، لاجرم مبتلا به"شوینیسم" و "فاشیسم" و "راسیسم" است. این خودشیفتگی در جای دیگی خود را نشان می دهد، آنجا که عشیره پرست خود را دانای کل، و دیگران را نفهم و ناآگاه و بی سواد می داند و به دیگران توصیه می کند که بروند و "هندسه" بیاموزند. عشیره پرست شدیدا شیفته خود و قبیله خویش است. دومین خصیصه عشیره پرست نگاه کلیشه ای به جهان است. او گمان می کند در جهان دو قبیله وجود دارند، یکی "قبیله من" و دیگری "قبیله دشمن". پس اگر کسی از قبیله من نبود و مثلا به اسب پیشه وری گفت یابو، الزاما از "قبیله کوروشی" است!
آقا این کدگذاری جدید شما کشت ما را!