Skip to main content

آقای پرچی زاده راه همبستگی و

آقای پرچی زاده راه همبستگی و
Anonymous

آقای پرچی زاده، راه همبستگی و صلح خلقها و ملتها و ملیتها همین راهی است که اسکاتلندیها رفته اند و یا ملتها / ملیتهای دیگر در اروپا و کشورهائی که دمکراسی در آنها (با همه ی موانع و تناقضات) حاکم است، رفته اند. آقای محترم مسئله ی حق تعیین سرنوشت ملل و خلقها تازه پس از جنگ جهانی دوم برای تقسیم جهان با 60 میلیون قربانی مطرح و قانونی شد. مردم جهان یا دست کم بخشی از جهان به این نتیجه رسید که اعمال زور و جنگ برای سرکوب اراده ی خلقها و ملتها راه به جائی نمی برد. بنابراین گزینش را واگذار کردند به خود مردم هر منطقه و ناحیه ای. این صغرا کبرا چیدنهای شما که بله ...اسکاتلندیها حق تاریخی دارند اما کردها و ترکها و... در ایران حقی برای همه پرسی ندارند، هیچ عقل سلیمی را در مناطق ملی زیر ستم در ایران قانع نمی کند، برعکس به ضرورت سیاست جدائی مصر هم می کند.

گفتارهای دیکتاتوری امثال شما جنگ افروزانه است، اگر ذره ای صداقت داشتید، و دغدغه تان مسئله ی صلح و همبستگی و انسانیت بود، به این گفتارهای قیم مآبانه و خط و نشان کشیدنها خاتمه می دادید. شما با چه درکی به خود اجازه می دهید که تعیین کنید که مثلا ملت سی میلیونی کرد حق همه پرسی برای استقلال سرزمینهای خویش را دارد یا نه؟ اسکاتلندیها حق دارند اما کردها نه؟ عجب استدلالی! کردها به کدام کشور حمله کردند و در چه زمانی در ایران در حاکمیت بودند؟ بلوچها چه؟ و مگر پارسها و دیگر قومیتهای ایرانی کم به این و آن قوم و سرزمین حمله ور شدند؟ و مگر تصرف نکردند؟ اگر چه مسئله این نیست که چون یک ملتی، یک زمانی حکومتی داشته که جائی را تصرف کرده، پس دیگر باید دهانش را ببندد و علیه ستم و تبعیضی که از طرف حاکمان فعلی اعمال می شود، اعتراضی نکند. مسئله اصلا این نیست. مسئله این است که مردم سرزمینها اگر اراده کنند، حق همه پرسی دارند. این قانون پس از جنگ جهانی دوم در سراسر اروپا و در آمریکا و... حاکم شده است، اگر چه دولتهائی توانسته اند بنا به منافعشان موانع بیافرینند و یا جنبشهای خودجوش مردم را به انحراف کشانند. مسئله اما گزینش آزاد مردم است آقای محترم. اتحاد داوطلبانه یا جدائی و استقلال. این حق هر جمعیت انسانی با زبان و فرهنگ و تاریخ مشترک یا مشخصات ویژه ی خود است. با همین اصل، فارسی زبانهای ازبکستان هم حق اعتراض علیه تبعیض و ستم ملی دولت حاکم در ازبکستان را دارند. این به این معنی نیست که پس ازبکها و ترکمنهای ایران را باید به زیر ستم کشید و حقوق ملی شان را از آنان سلب کرد. همین الان کشوری در اتحادیه اروپا با پانصدهزار جمعیت دارای دولت مستقل خود که زبان و فرهنگ و تاریخ خاص خود را داشته است. بنابراین هیچ خجالت و تعارفی در کار نیست. اگر مردمی اراده کنند، حق استقلال دارند. چه فدرال باشند و چه نباشند. مسئله اراده مردم و حق همه پرسی است. در یک همه پرسی دمکراتیک، همه باید به نتیجه ی آن، هر چه باشد، احترام بگذارند. اسکاتلند و فنلاند و ... نمونه هائی است آموزنده و واقعی.