Skip to main content

ناسیونالیسم،شونیسم، راسیسم،

ناسیونالیسم،شونیسم، راسیسم،
آ. ائلیار

ناسیونالیسم،شونیسم، راسیسم، در همه جا هست.اروپا،آمریکا و جهان سوم. این چیزها بوده و خواهد بود. جامعه فارسی زبان هم دارای مشخصات بارز ناسیونالیستی و شوونیستی و حتی راسیستی ست. در ادبیات و سیاست. اما مشکل وجود این بخش نیست. اینها آزاداند هر طور دوست دارند بیندیشند و سیاست کنند. راه حل ایران را اقشار مختلف اجتماعی، نیروهای چپ، نیروهای دموکرات و آزادیخواه و رفع تبعیض، نیروهای ملیتها تعیین میکنند. در جامعه سیاسی ایران راه حل فدرالیسم،تعییین سرنوشت، اتحاد داوطلبانه، برابری حقوقی، عدم تمرکز قدرت وجه غالب اندیشه ی سیاسی را تشکیل میدهد. و این راه مشکل گشا و مترقی و عملی ست.
راه قدرت متمرکز، سلطنت نمایشی، مشروطه ی آزمایش شده، غیر عملی، ارتجاعی، مشکل نگشا، سد راه پیشرفت، و صلح و دوستی و آزادی ست. در مقابل این جبهه ی عملاً موجود ، بقیه شانسی ندارند.

اگر بخواهند توسط قدرتهای جهانی کاری بکنند، ایران دچار جنگ داخلی میشود. آنوقت اینان مسئول اعمال و سیاستها و وابستگی های خود به بیگانگان هستند. آینده از آن چپهاو دموکراتها و فدرالیستها ست.آینده از آن زحمتکشان یدی و فکری و زنان برابری خواه است. سرنوشت جامعه ی ایران را 70 درصد مردم آن که نسل جوان هستند تعیین خواهند کرد. این نسلهای جوان به پیشنهادات سلطنت و مشروطه و مانندهاشان خنده یشان مییگیرد. به بچه نیم وجبی نمیتوانی بگویی :« بکش آنور که بنشینم». جواب میدهد :« نمی توانی درست صحبت کنی؟ بهتر است بگویی "میتوانی آنور بکشی؟». این نسلها به تفکرات خارج نشینان بتون کله ی پاتال خنده ی شان میگیرد. این 70 در صد از کودکش گرفته تا مادر و پدر، زیر بار «قدرت متمرکز، عدم برابری، نقض حقوق» نمیروند. اگر دسته و گروهی بخواهد به زوردست یازد «زور» را «مرگ» آن دسته و گروه میدانند و جلو اش را هم میگیرند.
نه داعش بازیها و نه سلطنت و مشروطه و پان ایران بازیها و غیره راه بجایی می برند و نه دخالت و آلترناتیوسازیها ی قدرتمندان.
این چیزها در ایران دورانش بسر رسیده است. سر نسلهای جوان امروزی را نه میتوان شیره مالید و نه کلاه سرشان گذاشت. آن آدمهایی که از غارکهف سرشان را بیرون میکنند و در اینجا و آنجا توی رسانه ها تبلیغات صد من یک غاز راه میاندازند خوب میدانند که ول معطل اند؛ نسل های جوان 36 سال است «حکومت اصحاب کهف» را آزمایش میکنند و بیش از 50 سال هم تجربه تاریخی سلطنت و مشروطه را دارند. و سرکوب و کشتار جنبشها و شکست انقلابها را نیز بسان کف دستشان میشناسند. این نیروی تعیین کننده و راهگشا مشکل ایران را با «دموکراتیسم و فدرالیسم و عدالت اجتماعی و برابری حقوقی»حد اقل بطور نسبی حل خواهد کرد. و مبارزه را نیز هرگز پایان یافته تلقی نخواهند کرد. من به این نسلها و زحمتکشان یدی و فکری، زنان برابری خواهد امیدمندم.بله آینده ازآن اینهاست. حتی اگر راهشان پراز کوه و دره باشد. اینان کوهنوردان ماهری هستند. اکنون تنها نیروی نظامی و خشونت است که براینان حکومت میکند . این مشکل را بدرستی حل خواهند کرد. نیاز به شرایط انقلابی در جامعه هست.
نسلهای جوان در آذربایجان و حتی در سرتاسر ایران میگویند:« خودم فکر میکنم ، خودم تصمیم میگیرم،خودم انتخاب میکنم. بخواهی زور بگی جواب میگیری». 36 سال است مبارزه ی «مسالمت آمیز و خشونت گریز» را پیش گرفته و از «حقوق برابر سیاسی-فرهنگی-اقتصادی -جنسی-مذهبی و عدالت اجتماعی»دفاع میکند. میگوید «من خودم فرهنگ دارم ، فرهنگ بیگانه را به من فرو نکن!» انتخابش را کرده و به کسی هم اجازه نمیدهد «زور»بگوید. قانون خود را قانون میداند. به کسی هم اجازه نمیدهد برایش قانون تعیین کند. بله مستقل میاندیسد و مستقل هم عمل میکند. این پایه ی فدرالیسم است که این نسلها در خود پرورده اند.