Skip to main content

(دنباله) ..... دوست گرامی، آ

(دنباله) ..... دوست گرامی، آ
تبریزی

(دنباله) ..... دوست گرامی، آ.ائلیار، از کسی که می گوید: ( امروز اول ماه مهر روز جزا و شکنجه بچه های خردسال غیر فارس است و اولین روز مدرسه برای ۶ - ٧ ساله های غیر فارس عین مجلس عزاست و این از خاطرات من است که در تمام طول عمرم این خاطره ننگین را با خود حمل می کنم که چوب در دست معلم که سعی می کرد زبان بیگانه را به بچه های ترک زبان تحمیل کند و ..... ) بپرسید که از هزار سال پیش و از زمان آن تا کنون آن آموزگاران چوب به دست چه زبانی را در دبستان ها یاد می دادند؟ آیا زبان ترکی یاد می دادند؟ و یا با زبان مادری بچه ای که فارسی نمی دانست کار می کردند؟ این داستان پردازی ها و این چرندنامه ها و این بهانه تراشی های خنده دار ناسیونالیستی چرا هیچ شنونده و خواننده ای ندارند؟ برای آن که دروغ هستند و بر دروغبافی استوار هستند و دیگر هیچ! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، من چندین بار نوشته ام که چون من از ....

..... باورمندان به تک میهنی (اینترناسیونالیسم) هستم دیدگاه من درباره زبان دیدگاهی بی سویانه است و مانند ناسیونالیست ها من از زبان بتی نمی سازم که باید در برابر آن به خاک افتاد! زبان برای من و همه خردمندان جهان ابزاری است برای پیوند میان انسان ها و جز این ارزش دیگری ندارد و در هیچ کجای جهان یاد گرفتن زبان نه بد است، نه گناه است، نه زشت است و شما اگر صد زبان نیز یاد بگیرید می توانید یاد بگیرید و هیچکس در هیچ کجای جهان نمی تواند به شما بگوید که چرا زبان یاد می گیرید اما سخن بر سر بهانه کردن زبان برای دیوارکشی های هیتلری میان مردم یک سرزمین از سوی کسانی است که زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم مغز آنها را از کار انداخته است! دیدگاه من درباره زبان این است که زبان کاربردی هفتاد میلیون ایرانی اگر فارسی یا ترکی یا عربی یا روسی یا انگلیسی یا ماندارین و ..... باشد می تواند باشد، پس کجای این سخنان آن چنان که شما نوشته اید برابر است با ناسیونالیسم فارسی و ادامه دادن راه سومکائی ها و حزب پان ایرانیست و آریاگرائی و تمامیت ارضی طلبی و زیر سؤال بردن حقوق فرهنگی مردمان مختلف و سوزاندن ایده های مخالف و انسان سوزی و کتاب سوزی و فرهنگ سوزی و ..... ؟! دوست گرامی، آ.ائلیار، نوشته های مرا همگان می توانند بخوانند و داوری کنند که این سخنان شما که بر هیچ برهانی نیز استوار نیستند جز بهتان نام دیگری ندارند! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، بپردازیم به فدرالیسم، دوست گرامی، اگر یک سرزمین دارای ساختار مردم سالار باشد گرداندن کارهای هر بخش از آن سرزمین نیز به دست مردم همان بخش از آن سرزمین خواهد بود، در رژیم های فدرال - دموکرات مردم هر بخش از کشور کارگزاران آن بخش را برمی گزینند و کارگزاران نیز در برابر مردمی که آنها را برگزیده اند پاسخگو هستند و اگر مردم از آنها ناخشنود شوند می توانند آنها را برکنار کنند، در این شیوه از کشورداری که پیشرفته ترین روش کشورداری در سرتاسر جهان است همه دارائی ها و دستمایه های یک سرزمین در همه جای آن پخش می شود و همه بخش های یک کشور هماهنگ باهم پیشرفت می کنند و به این شیوه از کشورداری فدرالیسم دموکراتیک گفته می شود، در این شیوه از کشورداری ناسیونالیسم و اندام های آن مانند نژادپرستی جائی در بخشبندی بخش های گوناگون یک سرزمین ندارند و برای نمونه پنجاه استان آمریکا از دیوارکشی به گرداگرد پنجاه نژاد برپا نشده اند اما دو گروه فدرالیسم را ابزاری برای دیوار کشی های ناسیونالیستی میان مردم می دانند، یک گروه ناسیونالیست هائی هستند که مانند همه ناسیونالیست ها در همه تاریخ و همه جهان در پی دستاویز و یا دستاویزهائی برای دیوارکشی میان خودشان و دیگران هستند و فدرالیسم نیز مانند نژاد و زبان دستاویزی برای چنین کسانی برای دیوارکشی های ناسیونالیستی است، روشن است که فدرالیسم دموکراتیک هیچ پیوندی با دیوارکشی های ناسیونالیستی میان مردم یک سرزمین ندارد، گروه دوم برخی از سازمان های سیاسی گرفتار پوپولیسم هستند که هنگامی که از فدرالیسم سخن می گویند تنها روشی که از آن برای برپائی ساختار فدرالی یاد می کنند دیوارکشی های ناسیونالیستی میان پارس و ترک و کرد و عرب و است! مانند برخی از سوسیالیست ها و چپ گراها که در گرداب پوپولیسم گرفتار شده اند و همان سخنانی را می گویند که ناسیونالیست ها می گویند و چنین کسانی چپ های پوپولیست نام دارند! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، بپردازیم به اینترناسیونالیسم، دوست گرامی، همه مارکسیست ها اینترناسیونالیست هستند اما همه اینترناسیونالیست ها مارکسیست نیستند! اما این که برخی از ناسیونالیست ها با دستاویز کردن سخن ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) که گفته بود: "حق تعیین سرنوشت تا حد جدایی ملل" خواستار دیوارکشی های هیتلری میان کرد و فارس و ترک و عرب .....