Skip to main content

ناسیونالیستهای فارسی زبان

ناسیونالیستهای فارسی زبان
آ. ائلیار

ناسیونالیستهای فارسی زبان «تنها خودشان را مالک ایران» میدانند. زبان و فرهنگ فارسی خود را «تنها زبان رسمی» میدانند. می ترسند اگر این «حس تسلط زبانی و فرهنگی و ملکی» بشکند و دیگران هم حقوق زبانی-سیاسی-اقتصادی و ملکی برابر با آنها داشته باشند «ایران تجزیه»شده است. بله درست است. برای اینان «ایران=حس تسلط فرهنگی وسیاسی». و باز درست است که شکست این تسلط یا احساس تسلط، مساوی نابودی این احساس است و آن را هم مساوی نابودی ایران حساب میکنند. از اینرو مخالف «طرح تبعیض»هستند و مخالف «تقسیم قدرت»یا فدرالیسم. میگویند تبعیضی نبوده و نیست. همیشه گل بود و بلبل. نه گِل و بول. بنابرین برایشان تبعیض ملیت ها وجود ندارد و فدرالیسم هم تجزیه است.و تمامیت ارضی -زبان رسمی فارسی-قدرت متمرکز «سه الهه»یشان است. و با این سه الهه میخواهند «دیگر مردمان ایران» را تحت

تسلط داشته باشند.«حقوق برابر» برایشان یعنی احساس نابودی. که آنرا «نابودی» واقعی ایران تلقی میکنند
. بر این اساس به دیگران مارکهای گوناگون« فلان و بهمان» میزنند. خودشان را ناسیونالیست-شونیست-راسیست-عشیره پرست-پانگرا- نمیدانند ولی با اشاره به برخی نمودها در میان ملیتها (که این نمودهای منفی در همه جوامع و فضاهای سیاسی هست) ، و خودشان نمونه ی بارز آنند، آنها را بدین نامها میخوانند. هدف یک چیز است حفظ آقایی. که ندارند. آقایی را حکومت دارد. اینان تنها احساس کاذب آقایی میکنند-بخاطر وجود تسلط فرهنگ فارسی حکومتی که با آن وجوه مشترک دارند. در زبان رسمی و خاک.که البته دقیق شویم آنها را هم ندارند؛چون نه زبان فارسی را دارند و نه خاک را. زیرا در خارج زندگی میکنند. بخش قابل توجه شان. در نهایت ناسیونالیستهای فارسی زبان «اسیر توهمات خود اند» و «اسیر احساس کاذب آقایی». وقتی چیزی به این احساس کاذب شان بربخورد خود و ایران را از بین رفته حس میکنند. احساس ناسیونالیستی فارسی خود را بزرگنمایی میکنند و آنرا «احساس ملی» قلمداد کرده و خود را نیز«ملت ایران» مینامند.«ترس-توهم-احساس کاذب- خود بزرگ بینی-احساس تسلط- خیال پردازی نسبت به آینده» از خاصه های روحی این ناسیونالیسم است. علت این شرایط روحی نیز «سرنگونی حکومت شاه» است که اینان را دچار «بحران روحی» کرد و هنوز هم این بحران در آنها ادامه دارد. ولی واقعیت بدون توهمات آن است که حکومت فاشیستهای اسلامی 36 سال است که تسلط مطلق بر ایران دارند و این شکست خوردگان نیز دیگر «عددی» نیستند. نه در داخل ایران و نه در خارج. که فاقد پایگاه اجتماعی هستند. تنها دلشان به بیگانگان خوش است. با رویاهای گذشته. واقعیت دیگر آنست که در شرایط موجود و در ادامه این شرایط « مردمان 70 میلیونی که چند سال بعد به 90 و صد میلیون خواهند رسید، در صورت پیروزی یک انقلاب عمومی آنها تکلیف همه چیز-از مادی و معنوی و خاک- را خودشان مستقل از«« نو» تعیین خواهند کرد و به توهمات بحران زده ها خواهند خندید. بر این اساس توجه به این «عدد نبود»ها اتلاف وقت است وفاقد ارزش.