Skip to main content

جناب آقای توکلی، اگر انتقاد

جناب آقای توکلی، اگر انتقاد
ناصر کرمی

جناب آقای توکلی، اگر انتقاد از کسی بر اساس سند و مدرک باشد توهین و اتهام نیست، ما باید از این فرهنگ دیگر فاصله بگیریم. متأسفانه در بین تحصیل کردگان ایرانی نباید به مدرک تحصیلی آنها و یا جاه و مقام آنها توجه کرد، بلکه در نوع برخورد آنها با مسائل و صداقت در مطرح کردن پدیده ها میباشد. مطمئن باشید، آقای رضا خانی در دانشگاه دولتی آلمان نمی تواند به این شکل بررسی دورهء ساسانیان را به دانشجویان تحویل دهد. من از شما خواهش میکنم نام دانشگاهی که ایشان در برلین در آن تدریس میکنند را نام ببرید. روشن به شما بگم، من به تاریخ نگاران ایرانی اصلأ اعتمادی ندارم. زیرا آنها با غرض ورزی و عدم صداقت بجای بررسی علمی مطالب به واژگونه نگاری پرداخته اند و می پردازند.

در مورد تاریخ ساسانیان من به مطالب شرق شناس و باستان شناس و ساسانی شناس مشهور آلمانی مانند دکتر پروفسور Burkhard Meissner استاد دانشگاه هامبورگ مراجعه میکنم. مطالبی را که اقای رضاخانی مطرح کرده اند این اقای پروفسور در سه صفحه بروشنی و علمی مطرح کرده است، که آدم از خواندن لذت می برد.منابع علمی بسیار به زبان آلمانی وجود دارد. استاتید آلمانی معتبر جهانی دیگر مانند: // Josef Wiesehöfer و Bert Fragner هستند. انتقاد من به اقای رضا خانی بیشتر به متدولوژیک ایشان هست. که در آغاز هدف خودش را مشخص میکند و بعد به مسائل طوری می پردازد که نظر شنودهءِ کم شناخت را بخود جلب کند و دست آخر به مقصد خودش برسد. بحث در این زمینه طولانی خواهد شد امّا به چند نکته اشاره میکنم: بررسی دورهء تاریخی ساسانیان ربطی به اسلام و مسلمانان ندارد و فقط در فاز آخری آن میباشد، بحث دوران تکاملی علمی در تاریخ شرق بر سه پایه هست، یونانی ها، ایرانی ها و امپراطوری رُم شرقی است. که هزار سال بعد از آن هست که اعراب و اسلام مطرح میشود و 500 سال بعد از اعراب مردم تُرک تبار در تاریخ زنده و مستند پیدا میشوند. مبدآ قرار دادن تاریخ و تمدن ایرانی را بر اساس دوران قرون وسطی و دین اسلام و هجوم اعراب کاری اشتباه و غرض ورزانه و برای مشروعیّت بخشیدن به حملهء اعارب و نظام اسلامی است. دوران ساسانی را با باید با جنگهای فرسایشی با امپراطوری رُم بررسی کرد، برجسته کردن و سیاسی کردن دین زردشت از سوی ساسانیان به مناسبت مقابله با دین مسیحیّت بود که رُم شرقی آنرا دین سیاسی و دین رسمی و ایدئولوژیک امپراطوری خود قرار داد و بر علیه ایرانیان بود. مانی و مزدکیان آنطور که آقای رضاخانی از نظر فرهنگی معرفی کردن همچون بی بند و بار و زن باز نبودند، آنها اندیشهء دوآلیسم در دین و تحول در طبقات اجتماعی را ترویج میدادند. مانند توماس مونسر در آلمان که در قرن 15 زمینه های رنسانس و سکولاریسم را در اروپا ومطرح کردند. اسلام دین نیست، یک ساختار سیاسی و حکومتی است، شیعه گری دین نیست، پیروان حزبی بنام حزب علی (شیعه) را شعیان میگویند، مانند حزب سوسیال دمکرات، کریست دمکرات که پیروان آنها را هم به همین نام میخوانند. زمانی بود که همزمان پیروان امامت و پیروان خزب علی (شیعیان) و ایرانیان در جایگاه اپوزیسیون حکومت بنب امیه و عباسیان بودند، که آن دوران سپری شد، شیعهء امروزی در ایران مسلک و مذهب رسمی صفویان و قاجاریان هست، ایرانیان اجاز نداشتند ایرانی صحبت کنند و چون هم عربی بلد نبودند حرف نمی زدند به همین خاطر اعراب ایرانیان را عجم (گنگ و لال) می نامیدند. تسخیر هر سرزمینی با زور و کشتار صورت گرفته و میگیرد، اعراب با کشتار و با جاری کردن سیل خون ایران را تصرف کردند، زبان و فرهنگ خود را جانشین کردند، زنان و کودکان ایرانی را به اسارت بردند و در بازارهای مکه و مدینه به عنوان برده فروختند. در این مقالهhttp://www.iranglobal.info/node/29685 من بارها گفته و نوشته ام که زبان فارسی امروز زبان اپارسی باستان نیست، و آقای رضاخانی در این رابطه هنور کارآموز هست. مقایسه کردن فردی واپسگرا مانند مرتضی مطهری با زرین کوب بسیار زننده هست، مطالب دو قرن سکوت زرین کوب بسیار دقیق و اثباتی است، نمونهء آنرا امروز در کردستان عراق و سوریه می بینید که مسامانان و اعراب و تُرک تباران با مردمان ایرانی تبار کُرد با زنان و کودکان کُرد چکار که نمیکنند،.... و بسیار مسائل دیگر، کامنت بعدی در ادامه