Skip to main content

(دنباله) ..... رژیمی در هر

(دنباله) ..... رژیمی در هر
تبریزی

(دنباله) ..... رژیمی در هر سرزمینی فرآورده ویژگی های آن سرزمین و ویژگی های مردم همان سرزمین است! برای نمونه رژیم ناپلئون بناپارت در فرانسه را ما چه رژیم خوبی بدانیم و چه رژیمی بد، فرآورده ویژگی های سرزمین فرانسه و ویژگی های مردم فرانسه بود! هرگز رژیم ناپلئون بناپارت در یک شبانه روز از آسمان به زمین نیفتاد و در فرانسه بر سر کار نیامد و این فرانسوی ها بودند که گوهرشان را در پایان سده هجدهم و آغاز سده نوزدهم بیرون دادند و رژیم ناپلئون بناپارت در فرانسه بر سر کار آمد! از اندیشه های کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی به این هوده می رسیم که رژیم های دیگری نیز مانند رژیم کایزر ویلهلم دوم در آلمان، فرانتس یوزف در اتریش، فرانکو در اسپانیا، نازی در آلمان، فاشیست در ایتالیا، بعث در عراق، پینوشه در شیلی، ولایت فقیه در ایران، طالبان در افغانستان و ..... هیچکدام در ۲٤ ساعت از آسمان به .....

..... زمین نیفتادند و در آن سرزمین ها بر سر کار نیامدند و ویژگی های آن سرزمین ها و ویژگی های مردم آن سرزمین ها آن رژیم ها را بر سر کار آوردند و مانند درختی که سر از خاک درمی آورد از درون ویژگی های آن سرزمین و ویژگی های مردم آن سرزمین رژیم های گوناگون نمایان شده و بر سر کار می آیند! دوست گرامی، آ.ائلیار، سخنان کارل هاینریش مارکس شاید پیچیده باشند و فهم چنین سخنانی که با زبان فلسفی هم گفته شده اند شاید دشوار باشد، برای فهم آسان سخنان کارل هاینریش مارکس نمونه ساده ای می آورم: اگر روح الله خمینی به انگلستان می رفت و می گفت ای مردم انگلستان به خیابان ها بریزید و بگوئید مرگ بر شاه! و رژیم پادشاهی انگلستان را سرنگون کنید تا رژیم دیگری به نام جمهوری اسلامی انگلستان بر سر کار بیاید و من نیز رهبر این رژیم باشم پیروز می شد یا نه؟ و یا اگر روح الله خمینی به ژاپن می رفت و می گفت ای مردم ژاپن به خیابان ها بریزید و بگوئید مرگ بر شاه! و رژیم پادشاهی ژاپن را سرنگون کنید تا رژیم دیگری به نام جمهوری اسلامی ژاپن بر سر کار بیاید و من نیز رهبر این رژیم باشم پیروز می شد یا نه؟ روشن است که هرگز روح الله خمینی نه در انگلستان می توانست رژیمی به نام جمهوری اسلامی انگلستان را برپا کند و نه در ژاپن می توانست رژیمی به نام جمهوری اسلامی ژاپن را برپا کند اما در ایران توانست! چون از درون ویژگی های سرزمین و ویژگی های مردم کشورهای انگلستان و ژاپن رژیمی به نام جمهوری اسلامی انگلستان و یا رژیمی به نام جمهوری اسلامی ژاپن نمی توانست سر برآورد اما از درون ویژگی های سرزمین ایران و ویژگی های مردم ایران رژیمی به نام جمهوری اسلامی ایران توانست سر برآورد! و یا رژیم طالبان در فرانسه نمی توانست به فرمانروائی برسد اما در افغانستان توانست! چون ویژگی های رژیم طالبان با ویژگی های سرزمین و مردم افغانستان اگر نگوئیم صد در صد اما به فراوانی هماهنگ بود اما با ویژگی های سرزمین و مردم فرانسه هماهنگ نبود! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، آئین ها نیز مانند رژیم ها هنگامی می توانند در یک کشور به کار گرفته شده و پیاده شوند که با ویژگی های سرزمین و مردم آن کشور هماهنگ باشند! برای نمونه آئین حجاب سیاهی و تباهی پس از انتحار اسلامی در ایران برای آن به کار گرفته و پیاده شد که در ایران پیشاپیش زمینه برای با حجاب شدن زن ها آماده بود اما آیا آئین حجاب سیاهی و تباهی در کشورهائی مانند آلمان و آمریکا و انگلستان نیز می تواند به کار گرفته شود؟ روشن است که هرگز! رضاشاه خواست حجاب سیاهی و تباهی را که زن های ایرانی با آن به زنجیر کشیده شده بودند را از میان بردارد، رضاشاه حجاب را از سرها برداشت اما نتوانست از مغزها بردارد! از این روی پس از انتحار اسلامی دوباره زن های ایرانی با حجاب سیاهی و تباهی به زنجیر کشیده شدند! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، حجاب یک نمونه ساده بود، پدیده هائی مانند دموکراسی و فدرالیسم و برابری حقوقی زن و مرد نیز هنگامی می توانند در یک سرزمین پیاده شوند که ویژگی های آن سرزمین و ویژگی های مردم آن سرزمین پذیرای چنین چیزهائی باشند و گر نه با زنده باد و مرده باد گفتن و درود و سرود در هیچ سرزمینی مردم سالاری و خودگردانی و برابری حقوقی زن و مرد پیاده نخواهند شد! در کشوری که فرهنگ خوار شمردن زن و زنانگی از آغاز پرورده شدن کودکان در مغز چنین کودکانی چه دختر و چه پسر جای می گیرد چگونه می توان رژیمی که برنامه های آن بر پایه برابری حقوقی زن و مرد باشند را برپا کرد؟ از همان هنگام که پرورش کودکان ایرانی آغاز می شود اگر کسی کار نیکو یا درخشانی را انجام دهد به مردها پیوند داده می شود نه زن ها ! برای نمونه اگر کسی نیکوکاری کند گفته می شود (جوانمردی) کرد و هرگز گفته نمی شود که (جوانزنی) کرد! و یا اگر کسی .....