Skip to main content

«تجزیه طلبی» در رژیم ها یک

«تجزیه طلبی» در رژیم ها یک
آ. ائلیار

«تجزیه طلبی» در رژیم ها یک «اتهام» بود و هست و با آن انسانهای بسیاری را نابود کرده اند. چون این فکر را به عنوان «اندیشه» قبول نداشتند. و آنرا به عنوان «کار سیاسی» نمی پذیرفتند. در حالیکه « آن یک اندیشه و کوشش سیاسی» است. که نام و اصطلاح درستش «اندیشه ی استقلال» است. داشتن اندیشه ی استقلال خودش مثبت است. انسان میخواهد «حق انتخاب و اختیار» داشته باشد. این اندیشه ها برای جامعه نشانه ی عدم وابستگی و رشد و پیشرفت است. اما این که «کجا عملی هست یا نیست- کجا درست است و کجا نادرست-اینکه آن را چگونه دنبال کنیم که درست باشد- مسایل «دیالوگ» متمدنانه است و در محیط «دموکراتیک» میتواند پیش رود. بدون اینکه آنرا نقطه منفی به طرف مقابل بشماریم.2- «تفکرقبیله ای»، این اصطلاح را کسانی درآورده اند که از دانش جامعه شناسی بی بهره اند و یا بخاطر منافع سیاسی چشم خود را بر «شناخت علمی جامعه» می بندند.

در ایران «نظام اقتصادی- اجتماعی» و فرهنگی «سرمایه داری» که گوشه ای از سرمایه داری جهانی ست-به ویژه در دوره ی «جهانی شدن هرچه بیشتر سرمایه» ،حاکم است. صحبت قبیله و عشره و تفکر آنها نشانه عدم توجه و ندیدن «روایط اصلی و عمده ی» سرمایه داری ست. در این جامعه نه از «تفکر قبیله و عشیره ای، بل از «تفکر باز» و «تفکربسته» سخن میگویند و با دلیل نشان میدهند که چرا آنها باز و بسته اند و چه ارتباطی با «اسقلال» در حالتها و شرایط مختلف دارند. نویسنده این اصطلاحات «تمرکز گرایان» را بدون اندیشه بکار گرفته است که مشکلی را حل نمیکند. استقلال خواهی با تفکر باز و بسته- هردو رابطه دارد ولی چگونه؟ که در نوشته چیزی در این مورد نمی بینیم. تفکرباز «اندیشه ی مایی» ست و انسانی و با نگاه جهانی؛ اما« اندیشه ی بسته» "تفکرمنی"ست. و نگاه محدود دارد. تفکر بسته منگراست و تفکر باز ماگرا. در جو سیاسی ایران منگرایی و ماگرایی هر دو آلوده ی «ملی گرایی» ست که خود نوعی «منگرایی» ست. و مشکل اینجاست. راه حل تفکر باز و انسانی ست بدون ملی گرایی.
در اروپا عمدتاً تفکر باز در جامعه وجود دارد چرا که اجتماعات خوب رشد یافته و پیشرفته اند. از نظر ساختار اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی. اما در ایران جامعه شناسی نشان میدهد که اجتماع کم رشد و کم توسعه یافته است. بنابرین عمدتاً تفکر بسته حاکم است و تفکر باز فرعی و غیر عمده است.از این رو نیز احزاب و روشنفکران بیشتر تفکر بسته دارند. وجود حکومت عقب مانده و دوام آن؛ تشتت مخالفان ، دید بسته یشان، ملی گرایی شان دلایل اثبات این موضوع ست. راه حل «رنسانس روشنگری» در افکار است که هم احزاب را به تفکر وا دارد و هم افراد را. امید است در یک دوره ی «روشنگری با تفکرباز» قدمهای مثبتی برداشته شود و ملی گرایی از ماگرایی و منگرایی رنگ ببازد. تا بتوانیم مسایل را در ایران برای همه بصورت انسانی و عموم بشری و عادلانه حل کنیم.