Skip to main content

اسماعیل عزیز، در بین کردها،

اسماعیل عزیز، در بین کردها،
آ. ائلیار

اسماعیل عزیز، در بین کردها، اگربرداشتم صحیح باشد، دو نظر و تئوری هست :1- جدایی و کردستان بزرگ. 2- اول فدرالیسم در ایران بعد جدایی، و کردستان بزرگ. از نظر من هردوی این راهها نادرست است. چون برپایه ی ناسیونالیسم و کردستان بزرگ قرار دارند. و بفرض هم تحقق یابند از میان جنگها بین خلقها و دولتها راهش خواهد گذشت . یعنی از میان کشتارها و دریای خون. عاقبت هم نصیب 90 در صد مردم کرد « فقر و استثمار و بدبختی و دیکتاتوری خودی»ست. من پیشنهاد میکنم دوستان کرد روی این مسایل عمیقاً بیندیشند. ** و اما در آذر بایجان: اول :1- راه جدایی و اتحاد دو آذربایجان است. که من این راه را غیر عملی ، غیر واقع بینانه و تخیلی میدانم. چرا که شرایط تحقق چنین راهی در ایران و آذربایجان وجود ندارد. تئوری ضرورت دارد منطبق با شرایط موجود باشد.راه دوم :2- فدرالیسم در ایران و اداره ی امور محلی در آذربایجان. این راه را هم برای ایران

و هم برای آذربایجان عملی و واقع بینانه میدانم. چون از نظر «فکری» و نیرو ، در جو سیاسی ایران ، موافقان قابل توجهی دارد و از سوی دیگر با «مسالمت» می تواند تحقق یابد. راهی انسانی، متحدانه برای همه خلقها ست. در این راه عدالت اجتماعی برای زحمکشان یدی و فکری را هم میتوان تحقق بخشید. 3- خلقهای تقسیم شده مشکلشان از طریق «اتحادیه های منطقه ای» ، با استفاده از راه حل اتحادیه اروپا: میتوان «موانع مرزی» را با نورم های جهانی با توجه به شرایط خود منطقه- حل کرده و امکانات بهزیستی خلقهای تقسیم شده را فراهم نمود.4- اتحاد دو آذربایجان؛ اتحاد چهار منطقه کرد نشین؛ اتحاد دیکر خلقهای تقسیم شده در منطقه، نخست از راه حل «اتحادیه های منطقه ای» میگذرد.با صلح و دوستی و مسالمت. 5- بعد از دوره ی اتحادیه یا اتحادیه ها، مزرها و کشورهای منطقه چه شکلی خواهند گرفت ، کار نسلهای دور آینده است. و نباید در راههای دور نیرو تلف کرد. آنها خودشان تصمیم خواهند گرفت که چکار خواهند کرد. 6- آنچه به آذربایجان مربوط میشود، راه حل مناسب در شرایط کنونی «پیروزی فدرالیسم یا شکلی از قدرت غیر متمرکز» در ایران است ، که « اختیار اداره ی امور محلی» کسب شود. نه تنها برای خلق آذربایجان ، بل برای همه ی خلقها. 7- بعد از این پروسه ، جامعه شرایط جدیدی خواهد یافت. در آن شرایط نیروهای ترقی و انسان دوست، لازم است «خودشان تصمیم بگیرند که باز چگونه به راه ترقی و پیشرفت می توانند ادامه بدهند. از حالا نمی توان چیزی گفت.8- من برای بهزیستی خلقهای تقسیم شده راه حلی نظیر اتحادیه اروپا را -که با توجه به شرایط خاص خود منطقه باید باشد- پیشنهاد کرده ام.9- عملی یا غیر عملی بودن مسئله بعد از تحقق فدرالیسم در ایران میتواند ارزیابی شود. 10- من بدون شرکت همه زحمتکشان یدی و فکری درایران-در این پروسه- فدرالیسم و دموکراسی را پیروز مند نمی بینم.11- پیروزی خلقها در راه اداره ی امور خود تنها با شرکت و موافقت همه تبعیض دیدگان و استثمار شدگان و دموکراسیخواهان و ستمکسان ایران، با حمایت معنوی جهان ممکن است.12- راههای دیگر را ناکافی، نادرست، و بیراهه می بینم.13- در راه مبارزه ضرورت دارد «مبارزه ی برابری حقوقی و رفع تبعیض » را از ناسیونالیسم جدا کرد. ناسیونالیسم در جریان عمل قابل کنترول نیست و به سرعت حالتهای «افراطی» و فاشیستی میگیرد و « منطقه را دچار جنگهای داخلی و کشتار و جنایات ضد بشری» میکند. این راه آزادی و دموکراسی و کسب حقوق نیست .نمونه را در بین همه خلقها میتوان دید. که ناسیونالیسم افراطی کرد یکی از آنهاست. از وقتی که این افراط گری هست «ادعای ارضی» نیز وجود دارد. ولی در برخی شرایط طرح آنها بیشتر رو میاید. 14- کمونیست نمی تواند اشغالگر باشد، اگر اشغالگر بشود دیگر کمونیست نیست. با اشغالگری تحت هر عنوانی نمی توان موافقت کرد. چون عملی ضد انسانی ست. 15- تا 20 گروه و شاید بیشتر - تشکل آذربایجانی هست ولی اینان یکی دو حزب نیرومند ندارند. من برای آذربایجان پیشنهاد «جبهه متحد آذربایجان» را مطرح کرده ام و امیدوارم در فرصت مناسب مقاله ای در این مورد نیز منتشر کنم. درست است اگر در ایران خلاء قدرت پیش آید «آذربایجان با ناسیونالیستهای کرد که ادعای اراضی دارند» مشکلات زیادی خواهد داشت.قدم مثبت در این جهت تشکیل جبهه متحد آذربایجان است. 16-« راه آذربایجان سازماندهی در جهت پیروزی فدرالیسم در ایران است». این راه جلو ناسیونالیسم کرد و حتی خودی را نیز خواهد گرفت و از ماجراجویی ها مانع خواهد شد.