Skip to main content

دوست عزیز ائلیار

دوست عزیز ائلیار
Anonymous

دوست عزیز ائلیار
من هم در مکتب چپ آموزش دیده و بزرگ شدم. دهها سال به تئوریهایی که شما اکنون اعتقاد دارید پافشاری کردم. اما تجربه های مبارزه و زندگی بر روی تفکرات و تئوریهایی را که در باره فدرالیسم، ایران و جهان وطنی داشتم خط قرمز کشیدند. من هم دوست داشتم و دهها مبارزه کردم که ایران فدرال و دمکراتیک و سوسیالیست باشد. اما ممکن نیست. من ابتدا به تناقض برخورد لنین و مارکس در باره مسئله ملی و شوونیسم روسی لنین پی بردم. از سوی دیگر در جریا ن مبارزه عمیقا به این نتیجه رسیدم که دولتهای حاکم فارس و احزاب سراسری ایران از چپ گرفته تا راست به هیچ وجهی حاضر نیستند به ستم ملی در ایران پایان دهند. دولتهای حاکم و فارس و همچنین احزاب سراسری ایرانی هیچکدام دمکرات نیستند. آنها حداقل در 50 - 100 سال آینده نمیتوانند حقوق ملی ترک و کرد و غیره و فدرالیسم ملی و دمکراسی را بپذیرند.

شما کلاه خود را قاضی کنید و بگوئید که کدام حزب چپ و راست جدی و قدرتمند در ایران حزبی دمکراتیک است و میتواند بعد از جمهوری اسلامی دموکراسی را در ایران نمایندگی کند و حقوق ملل تحت ستم و تحقق فدرالیسم را تضمین کند؟ مجاهد، چریک، جبهه ملی، اسلامگراها، کمونیست کارگری، سلطنت طلبها کدامیک از اینها آلترناتیو خوبی هستند؟ کدامیک به دمکراسی و فدرالیسم ایمان دارند؟ شما انصافا بگوئید ما تورکها و کردها و بلوچها تا کی منتظر باشیم تا اینها میلشان بکشد تا با ما همسو باشند و دست از شوونیسم و فاشیسم خود بکشند.
دوست عزیز اضافه کنم که علاوه بر عامل و وجود احزاب شوونیستی سراسری، عوامل دیگری هم هستند که تحقق دمکراسی و فدرالیسم در ایران را محال و غیر ممکن میسازند. در ایران بخاطر قدرت مذهب، وجود نفت و وجود ملل مختلف و ترس از تجزیه ایران هیچوقت دمکراسی و فدرالیسم در ایران پیاده نخواهد شد و دولتهای حاکم اجبارا دیکتاتوری خواهند بود.
برقراری دمکراسی و آزادی در ایران توهم و خیال است. ملتهای تحت ستم در صد سال گذشته با رنج و ستمهای فراوان به این تجربه، درک و شناخت رسیدند. ملل تحت ستم در ایران اعتماد خود را به احزاب سراسری و دولتهای حاکم فارس از دست داده اند. این اعتماد قابل بازگشت نیست.
ملتهای تحت ستم همچنین منتظر چند گروه چپ فارس، سراسری و لنینستی نمی نشینند که بحران سیاسی و تشکیلاتی چپ تمام شود و بعد از 100 - 200 سال سوسیالیسم روسی در ایران پیاده کنند تا شاید حق سرنوشت ملتها را بپذیرند و حقوق فرهنگی ملتها را برسمیت بشناسند. زمان بسرعت میگذرد و ملل تحت ستم همین امروز میخواهند قدرت سیاسی، اقتصادی و غیره را بدست بگیرند.
دوست عزیز تحقق فدرالیسم و دمکراسی در ایران امکان ناپذیر است. استقلال ملی ملتها تنها راه حل بی درد سر و راحت جهت رفع ستم ملی است. اگر ملتها در ایران به استقلال نرسند ایرانستان و ملت فارس هم دمکراسی و سوسیالیسم را به چشم خود نخواهد دید و همیشه تحت اسارت دولت خودی زندانبان ملل تحت ستم خواهد بود
ملتهای تحت ستم باید در اولین فرصت استقلال ملی خود را اعلام کنند تا هم خود آزاد شوند و هم ملت حاکم و ستمگر فارس را آزاد کنند.
در پایان دو کلمه به رفیق تبریزی بگویم. تبریزی عزیز شما هنوز از زمان عقب هستید و در سالهای 1357 - 1358 زندگی و مبارزه میکنید. شما ستم ملی را درک نمی کنید. شما حتی اهمیت رفع ستم ملی را هم نمیدانید. شما رابطه مطالبه رفع ستم ملی بعنوان مطالبه ای دمکراتیک با سوسیالیسم و انترناسیونالیسم را هم نمی دانید. ( امیدوارم اینها را توهین تلقی نکنید) شما فقط به انترناسیونالیسم جهانی و پیروزی پروتاریای جهانی در آینده ای نزدیک فکر میکنید. آرزو برای جوانها عیب نیست اما برای کسانی مثل من چنین آرزوهایی عیب است . فارسها مثلی اینچنینی دارند که میگوید " سنگ بزرگ زدن علامت نزدن یا برنداشتن آن است. سیاست شما بی عملی در حل مسئله ملی و خدمت به اشغالگران فارس و ایرانی است. فکر نکنید دم زدن از پرولتاریا و حمله به ناسیونالیسم شما را از این اتهام خلاص میکند.