Skip to main content

دوست گرامی، اسماعیل، شما از

دوست گرامی، اسماعیل، شما از
تبریزی

دوست گرامی، اسماعیل، شما از یک سو می گوئید: ( ..... من یکی از دو آتشه ترین سوسیالیست های آذربایجان جنوبی هستم و با ناسیونالیسم و پانترکیسم میانه خوبی ندارم ..... ) و از سوی دیگر می گوئید: ( ..... ناسیونالیسم آذربایجانی را به نیروهای دموکراتیک فارس و ایرانی که وجود ندارد ترجیح می دهم! ..... ) دوست گرامی، این که کسی هم خود را (سوسیالیست دو آتشه) بنامد و هم کسی که (با ناسیونالیسم و پانترکیسم میانه خوبی ندارد) بداند و هم خود را (ترجیح دهنده ناسیونالیسم آذربایجانی به نیروهای دموکراتیک فارس و ایرانی) بداند برابر با چیست؟ چنین سخنانی برابر با یک بام و دو هوا هستند! شما می گوئید بر روی پشت بام هوا هم بسیار، بسیار گرم و سوزان است و هم بسیار، بسیار سرد و یخی است! (قربان برم خدا را – یک بام و دو هوا را !) ********** .....

..... دوست گرامی، اسماعیل، شما می گوئید: ( ..... شما نگران مرزهای ملل تحت ستم نباشید! مرزهای آذربایجان، کردستان، ایران یا فارسستان، الاحواز یا عربستان، بلوچستان و ترکمن صحرا مشخص هستند! ..... ) دوست گرامی، آن (مرزهای مشخص) که شما از آن سخن می گوئید در کجا هستند که هیچکس جز شما آنها را نمی شناسد؟! نخست آن که ترکمن ها ترک هستند و اگر شما آذربایجانی ها را برای ترک بودن از (تحت ستم ها) می دانید ترکمن ها را نمی توانید جدا از آذربایجانی ها بدانید و آنها را نیز (ملت مرزبندی شده) ای جدا از آذربایجانی ها بدانید! دیگر آن که آن فارسستانی که شما از آن نام می برید در کجاست؟ اگر استان فارس را شما از بخش های فارسستان می دانید پس روشن کنید ترک های شیراز و قشقائی های استان فارس که صد در صد ترک هستند و روستاها و شهرهائی که در استان فارس صد در صد ترک هستند با بخشبندی شما فارس به شمار می روند یا ترک؟! دوست گرامی، اسماعیل، اگر شما قم و اراک و همدان و تهران و تفرش و آشتیان را از بخش های فارسستان می دانید آیا به جز ترک های خلج میلیون ها ترک دیگری که در آنجاها زندگی می کنند را شما فارس می دانید یا ترک؟! همچنین اگر شما خراسان را از بخش های فارسستان می دانید ترک های خراسان، کردهای خراسان، بلوچ های خراسان، عرب های خراسان را نیز شما فارس می دانید و یا ترک و کرد و بلوچ و عرب؟ البته اینها چند نمونه هستند و گر نه نمونه ها فراوانند! ********** دوست گرامی، اسماعیل، شما می گوئید: ( ..... در ایران حداقل شش - هفت ملت وجود دارند و ایران باید به شش و هفت کشور جدید و تازه تقسیم شود! ..... ) دوست گرامی، به جز آن که مرزبندی میان (شش و هفت ملت) و (شش و هفت کشور) آن چنان که گفته شد ناشدنی است پرسش من از شما این است که سودی که به مردم دردمند و درمانده و گرسنه ایران با بخشبندی ایران به (شش و هفت) کشور خواهد رسید چیست؟ و مردم گرسنه ایران برای چه انگیزه ای باید با چنین برنامه هائی هماواز باشند؟ برای آن که کسانی در یک کشور پیدا شوند تا بخشی از آن را جدا کنند باید انگیزه ای پرتوان در کار باشد تا جدائی بخشی از یک سرزمین شدنی باشد، آن انگیزه پرتوان و سودآور که مردم ایران را وادارد که ایران را به (شش و هفت) کشور بخشبندی کنند چیست؟ ********** دوستان گرامی، از هر سو که نگاه کنیم راهکارهای ناسیونالیستی برای کشورداری در ایران جز بن بست فرجامی ندارند و نمونه ای از این سخنان را دوست گرامی ما، اسماعیل نوشته است که آن چنان که دیدید جز گره کور هیچ نیست! چاره کار نیز دور ریختن همه پندارهای ناسیونالیستی و گام گذاشتن در راهی است که همه جهانیان در آن گام گذاشته اند و آن راه تک میهنی (اینترناسیونالیسم) است! یک کشور در همه جهان به نام کره زمین برای باشنده ای به نام انسان http://iranglobal.info/node/28638