Skip to main content

آموزگاری بنام آقای خواستار که

آموزگاری بنام آقای خواستار که
Anonymous

آموزگاری بنام آقای خواستار که سالها در زندان جمهوری دائش نسل یک بسر میبرد پیامی دارد. - آقای خواستار، پیامت را خواندم، از خودم شرمنده ام . چرا که میبینم که تو، در زندان با آنهمه ناملایمتی هایش، چنین پیامی زنده وجانانه بیرون میدهی. این افتخاری برای ایران نیست؟ آیا این متانت وبردباری ستایش انگیز نیست که اموزگاری از درون زندان اینگونه روان وبرجسته سخنش را با ما در میان بگذارد؟ سخنانی که قطرهای ننگ را بر پیشانی جاری میکند؟ ننگ از اینکه هیچ یاوری برایت نیستم بجز نوشتن این پاره واژها. / این سرزمین من چه بی دریغ بود / که سایه مطبوع خویش را / به شانه های ذوالا کتاف پهن کرد /و باغها میان عطش سوخت / و از شانه ها طناب گذر کرد / این سرزمین من چه بی ذریغ بود / « خسرو»