Skip to main content

جلال گرامی، پاسخ سئوالهای شما

جلال گرامی، پاسخ سئوالهای شما
آ. ائلیار

جلال گرامی، پاسخ سئوالهای شما در مقاله خود من و کامنتها هست. اما برای روشن تر شدن موضوع کمی توضیح میدهم. اما قلباً ناراحتم از اینکه حالا مسئله عاجل کوبانی مطرح است و همه ی قلبهای آزادیخواه با نبض مردم کوبانی می تپد و نگران سرنوشت مبارزان این شهر و مردم هستند، منهم فکرم بیشتر پیش اخبار آنجاست که در سایت پوشش بدهم. امیدوارم این گروه آدمخوار حالا که به شهررسیده همانجا شکست بخورد.1- اما سئوالهای شما: افراط با «تخیل» کار دارد. به «واقعیت» بی توجه است.مثال: من آرزو دارم که همه ی مردمانی که در جهان به چند تکه تقیسم شده اند و دوست دارند با هم باشند به یکدیگر بپیوندند. یا آرزو دارم در جهان
«بهره کشی انسان از انسان» نباشد. خوب اینها آرزوی من است. رویای من. آرزوهای خوبی هم هستند. اما عملی نیستند. شاید روزی و روزگاری آنها برای بشر عملی شود. ولی اکنون با واقعیت موجود بیگانه است.

من مجبورم جمهوری آذربایجان را به عنوان یک کشور همسایه قبول کنم. نه بخشی از «آذربایجان ایران».اگر به واقعیت توجه نکنم و بیایم شعار «آذربایجان واحد» را بدهم میشوم «افراطی». این شعار با واقعیت نمی خواند و تخیل و خیال محض است. حالا کسی بیاید برای آذربایجان واحد گروه مسلح درست کند و شروع به حمله به حکومت ایران نماید. دیگر افراط در عمل هم تحقق می یابد. نتیجه «کشته شدن انسانهای بیگناه» است. از دوطرف. آذربایجانی حقوق خواه این کارها را بکند « بخاطر ملت، و تشکیل دولت،و کشور واحد آذربایجان» ، یک «ناسیونالیست افراطی» ست.چون با «ماجراجویی که پایه اش تخیل است، شروع بکارکرده است. واقعیت آن است که آذربایجان ایران اکنون بخشی از ایران است. حالا بیایم بگویم « آذربایجان ایران نیست». این هم تخیل است. با خیال- حکومت قدر قدرت ایران را نیست حساب میکند و شعار های « افراطی» یعنی خیالی و ماجرا جویانه سر میدهد. اینها همه افراط گریی ست. که پایه اش «تشکیل دولت-ملت» آذربایجان است. یعنی اساس «ناسیونالیسم» است. چون به ماجراجویی و تخیل گرفتار است افراطی ست. شرایط برای ما تنها این را ایجاب میکند که «آقا ما حقوق برابر»میخواهیم. تبعیض فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی را بردارید.مبارزه برای حقوق تخیل نیست مسئله مبرم حاضر است. مبارزه برای دموکراسی مبرم است. برای عدالت اجتماعی عاجل است. اما شعار «آذربایجان واحد»- «کشور آذربایجان جنوبی» اکنون افراط گری و ماجراجویی ست. اگر مسلحانه هم در این جهت عمل شود «دیگر افتضاح» است.امیدوارم با این مثال شما تشخیص دهید که چرا گفته ام «ناسیونالیسم افراطی کرد». 2- مهاجران کرد عراقی کسانی هستند که تابعیت ایران را ندارند. و تابعیت عراق را دارند. و در ایران هم با همان گذرنامه ی عراقی زندگی میکنند. برخی ها چنین وضعیتی دارند. 4- در مورد ناسیونالیسم کرد یا ترک آذربایجان، من نیازی به ناسیونالیسم نمی بینم. بدون آن ما بهتر میتوانیم حقوق خود را کسب کنیم. آلترناتیو ناسیونالیسم ، «دموکراتیسم، فرهنگ و مردم و وطن دوستی» ست. نه با مقوله ی «پرستش». دوست داشتن. درست است.نه گفته ام «همه ی کردها ناسیونالیست هستند» نه ، ناسیونالیست ها یک بخش هستند. جنبش کردستان در کل « مثل همه ی جنبش ملیتها حرکت حقوق خواهی» ست. من این خصلت را قابل تقویت و پشتیبانی میدانم. رگه های ناسیونالیستی و حتی افراطی به جنبش حق طلبی زیان دارد.5- بله همه چیز به علاقه ی مردم بستگی دارد اما من حالا نمی توانم شعار بدهم و مطرح کنم که برای مثال « فلان شهر مال فلان ملت است- مردم انتخاب میکنند». این سخن متضاد است. و شعار زود رس- از این رو ماجراجویانه. اگر مردم انتخاب خواهند کرد، پس چرا شما میگویید فلان شهر به فلان ملت تعلق دارد؟ تضاد. مگر اکنون ما در شرایط انتخاب قرار داریم؟ آیا کسی از مردم رأی گرفته که میخواهند مسئله را به «انتخاب» بگذارند یا نه؟ نه!نگرفته. همه چیز را « افراط گری» خودش انجام داده-بیموقع- بدون نظر مردم. و طرح اختلاف میکند.سیاست درستی نیست.«ماجراجویی ملی» ست. مثل همانهاست که همه جا داریم.6- از نظر من مسئول جنگ داخلی- فاجعه عراق و سوریه و کوبانی کشورهای مداخله گر در سوریه هستند . یکی هم ترکیه است.7- نظر نویسنده ی مقاله در مورد مهاجر خواندن کردها به علت داشتن دید «ناسیونالیسم افراطی آذربایجان» است.8- سیاست صحیح در میان مردمان مختلف ایران، طبق اندیشه من، یک معیار دارد:«هرجا که عمل ما موجب شود برچهره ی کودکی بجای لبخند، دانه اشکی بنشیند،باید دانست به خطا رفته ایم».معیار من «اشک و شادی کودکان هر ملت و مردم است». شاد و سلامت باشید.