Skip to main content

سلام جناب احد قربانی دهناری؛

سلام جناب احد قربانی دهناری؛
بهنام چنگائی

سلام جناب احد قربانی دهناری؛ شما در مقاله ی خویش به بخشی از محرومیت واقعی اکثریت انسان های اسیر ظلم و بیداد( و نه توامان فقیر و گرسنه)ی امروزی اشاره ای کوتاه و یکسویه داشته اید. شما با صراحت بر تقدم آزادی فردی و اجتماعی در برابر فقدان عدالت اجتماعی که شامل قریب به اتفاق انسان ها می شود، تاکید یکجانبه داشته اید. در حالی که چنین که شما نوشته اید نیست و مقوله ی پایه ای دمکراسی در اساس نباید( آزادی و عدالت )را از هم جدا و یا این یکی را بر دیگری برتری دهد. چرا؟ چون آنها لازم و ملزوم هم اند و نگاه یکسویه برنشتاین نیز طرحی ست بسیار کهنه که جای بحث در میدان گسترده ی فقر و فاقه کنونی ندارد. معضل بشر امروز، علنا دو سویه است و شماها بین آن دو مرز می گذارید. من با احترام به شما دوست علاقمند مسائل اجتماعی و سیاسی یادآور می شوم که در مفهوم و درک پایه ای بسیاری از طیف ها و جریان های راست و میانی

پیرامون دمکراسی و ابعاد آن مغلطه ها و تحریف هائی همچنان دردناک وجود دارد و دریغا که عملا نیز در منشور جهانی حقوق بشر، تاکنون به بهره کشی غیر اخلاقی انسان از انسان که پلیدترین رابطه ی نابرابر بین انسان های فقیر و غنی را قانونا میسر کرده و مجاز شمرده است، اشاره ای حتی ضمنی نیز به این بی وجدانی ها نشده باشد. خلا بزرگی که در پهنه ی رنگ و ریای فرهنگ سیاسی جهان و سرمایه سالار بیداد می کند، و این بی حقوقی مفرط و گسترده را آگاهانه دیده و برایش چاره پیشنهاد نمی کند؛ مگر رفرم قطره چکانی نان و کار و آزادی! آنهم برای یک اقلیت مفتخور ناچیز و انگل که در تولید اجتماعی هرگز تاثیری نداشته و ندارند. امروزه بیش از زمان برنشتاین ها بی عدالتی ها وجود شرمناک عینی دارند و ناگزیر راه حل های نوع بشری و ریشه ای می خواهند و آن ضرورت عاجل و پاسخ حیاتی اینکه: نان و آزادی و کار باید موازی هم و در کنار هم و برای همه ی انسان ها به صورتی کافی، منطقی و برابر وجود داشته باشد که نیست! و ما هم اینک شاهد بیش از 3 میلیارد موجود زمینگیر و غارتزده در سراسر جهان چپاوشده هستیم که اکثریت آنان زیر خط فقر هر روز جان می کنند و حتی یک شکم سیر غذای گرم هم ندارند. آزادی صوری و خالی، حتی اگر وجود داشته باشد به چه درد این گرسنگان میلیاردی می خورد؟ آیا این زندگی هولناک سزاوار انسان امروز با این همه رشد کمی و کیفی ابزار تولید مدرن هست و می باشد؟ دوست گرامی آیا غیر از این است که من بازگو کردم؟ آیا تنها اکتفا به آزادی فردی و اجتماعی می تواند پاسخگوی نارسائی های فراوان زندگی و میازهای مادی و حیاتی را جبران کند؟ قطعا با بقای این ساختار بیمار، تبعیض گر، بهره کش و فرسوده ی روابط سرمایه داری، هیچگاه چنین چشم اندازی میسر نیست و البته هم که دیگر جای ساده لوحی و خوشبینی به نظام نئولیبرال و چپاولگر باقی نمانده است. بهر رو من خواستم برایتان این نکته مبهم ولی بسیار مفید و اساسی را در پانویسم بازگو کنم. زیرا، همه ی ما انسان های نوعدوست، برابریخواه و استبدادستیز در این راه دشوار و ناهموار هرگز و هیچگاه، هیچکدام از مقوله های نان و آزادی را بر دیگری ارجح نمی دانیم و یا من و همفکرانم نمی توانیم بدانیم. در یک جمله ساده، دمکراسی نان و دمکراسی آزادی مکمل هم اند. و بس! تندرست باشید