Skip to main content

.

.
Anonymous

من قسمت فارسی این نوشته را درک کردم . از قسمت ترکی آن سر در نیاوردم. با اینکه کتاب حیدربابای شهریار را خوب میخوانم و از آن لذت می برم. به نظرم رسید نویسنده تحت تأثیر زبان ترکیه، بین زبان ترکی ایران و ترکیه سرگردان است. نمی داند چگونه زبان مادری خود را بنویسد.


اما موضوع صحبت و داستان و خاطره اینجا چیست؟ سعی میکنم آنرا این طور خلاصه کنم:
به ترتیب : لات-لاغر-دختر=داعش-کرد-ارض . یعنی دعوای کرد و داعش بین آنها ساختگی و تبانی شده است. مثل دعوای لات و لاغره. دختر هم بجای ارض فرض شده و داعش کمک میکند که کرد صاحب دختر یعنی ارض بشود. لاغر یا کرد هم چشمش سیر نمی شود و میخواهد همه دختر ها یعنی زمینها و مناطق را بگیرد. مانند ارومیه و تبریز.

یعنی نویسنده میخواهد بگوید : جنگ داعش و کوبانی الکی است. کرد راه انداخته که کردستان بزرگ درست کند و آذربایجان را صاحب شود.

فکر کودکانه ای است. و به چشم توطئه به قضیه نگاه میکند. به این خاطر هم
تمثیل ها نامناسب و بی ربط انتخاب شده است. نویسنده درک سیاسی ارائه نداده.
به قول صمد بهرنگی :نویسنده باید بهتر از سیاستمدار وقایع را تحلیل کند . نه اینکه حرفهای عوامانه مطرح کرده و نمادهای نامربوط بتراشد. صاحب این مطلب
دچار تعصب است و می ترسد که کردستان بزرگ یقه آذربایجان را بگیرد.

این مورد می توانست با نشان دادن سیاست اشتباهی کردستان بزرگ بیان شود و با نمادهای درست و مربوط نقد گردد. اینکه نقشه کردستان بزرگ به آذربایجان مشکل درست میکند صحیح است ولی چگونگی بیان آن این قدر پیش پا افتاده و بی مزه نقد مسئله را خراب کرده است. نویسنده میخواهد چیزی بگوید اما بلد نیست چگونه بگوید.چون درک سیاسی از قضیه سطحی و عوامانه است.

جنگ داعش و کوبانی واقعی است. کوبانی از زادگاه خود در دفاع بین مرگ و زندگی است. سیاست کردستان بزرگ هم واقعی است. کرد همیشه زیر ظلم و نابرابری بوده و هست. اما نشان دادن سیاست اشتباه با سیر نشدن عوامانه است باید به خواننده گفت که چرا اشتباه است. صحبت نویسنده بیشتر به جک نامربوط شبیه است تا به یک نوشته با نماد های داستانی.