Skip to main content

نگارنده گرامی, درود بر شما

نگارنده گرامی, درود بر شما
Anonymous

نگارنده گرامی, درود بر شما
باز با استفاده از درد مشترک اکثریت قریب به اتفاق مردم, حرف دل خود را می گویید. فکر نمی کنم کسی که عقل سالمی داشته باشد روند امور و بسیاری از قوانین جاری در ایران را تایید کند. دیکتاتوری, زور و سرکوب فقط برای آذربایجان و کردستان و سیستان یا بلوچستان نیست. برای اصفهان و یزد و تهران و مازندران و خراسان و ... هم همان سرکوب و دیکتاتوری ای وجود دارد که برای بقیه. اینگونه نیست که پارس ها در خزانه طلا و دلار و آزادی های بی حد و مرز دست و پا بزنند و کرد و بلوچ و آذری تحت ستم باشند. در همان اقلیتی که در حال حاضر این مملکت را به بی راهه برده, آخوند کرد و ترک و ... هم هست. کافیست نگاهی به محل تولد خیلی هایشان بی اندازید.

تمرکز قدرت چنانچه طبق قانونی منطقی و انسانی و بر اساس نفس قدرت دادن " مردم " به یک رژیم باشد, نه تنها هیچ مانعی ندارد, بلکه باعث تسهیل و تسریع و هماهنگی در اجرای امور مملکتی و کشوری نیز می گردد و مانع از این می شود که هر کسی ساز خودش را بزند. فدرالیسمی که شما می فرمایید, باعث و بانی مشکلات عدیده ای در گرداندن یک مملکت خواهد شد.
آیا پول نفت خوزستان باید خرج آذربایجان یا همدان بشود ؟ چرا حکومت و مجلس فدرال خوزستان باید زیر بار چنین چیزی برود ؟
در همین چند ماه قبل و با بالا گرفتن جنگ داخلی در عراق دیدیم که حکومت نیمه - خود مختار کردستان عراق بلافاصله ساز جدایی از عراق را کوک کرد و اعلام برگزاری همه پرسی و ... که با مخالفت جدی آمریکا و اتحادیه اروپا رو به رو شد و از مواضع خود عقب نشست. همین نشان می دهد که خود مختاری / فدرالیسم / ... ای که در زمان تشکیل دولت جدید عراق در سال 2004 عنوان می شد, همه و همه بهانه ای بوده و هست برای رسیدن مقصود و هدف نهایی در زمان مناسب, یعنی جدایی و استقلال.
باز مثال دیگری, در اسپانیا, کاتالونیا در پی جدایی بوده و هست. یکی از علتهای اصلی و اساسی آنهم اینکه کاتالونیا راضی نیست که درآمد و سرمایه هایش صرف باقی کشور اسپانیا گردد. به همین علت در طی چند دهه قبل به صورت مداوم تنش و ناآرامی در این ایالت وجود داشته و دارد.
شما صحبت از تراکم ثروت و قدرت می کنید. مشکل کشور ما به تراکم " ثروت و قدرت در دست دولت مرکزی " بر نمی گردد, مشکل کشور ما تمرکز قدرت و ثروت در دست " یک رژیم دیکتاتور و توتالیتر " بوده و هست. چه در زمان پهلوی, چه در زمان جمهوری اسلامی.
صحبت از قدرت خداگونه می کنید. باز در اینجا در دام تفسیر به رای و قصد خود افتاده اید. قدرت خداگونه ربطی به وجود یک حکومت مرکزی ندارد. قدرت خداگونه مربوط به آنست که حاکم / حاکمان یک جامعه به جای اینکه قدرت خود را مرهون لطف مردم و متعلق به مردم بدانند, آنرا اعطا شده از طرف خدا, خودشان, پدرشان و ... می بینند و اهمیتی به رای و نظر " هیچ یک از اقشار مردم " نمی دهند, چون اصولا خود را وامدار مردم نمی بینند. فرقی ندارد که " نوع " حکومت چه باشد.
صحبت از قانون اساسی می کنید. قانون اساسی یک مملکت باید ضامن آزادی تک تک شهروندان یک کشور " فارق از رنگ, قوم, نژاد و گویش " باشد, نه اینکه بر اساس قوم و نژاد بین آنها فرق بگذارد و برای بلوچ و کرد و فارس, امتیازاتی متفاوت از یکدیگر قایل شود ! قانون اساسی اصولا قرار نیست که خود را با فرهنگ متنوع یک کشور وفق دهد, قانون اساسی یک کشور فراتر و بالاتر از هر قوم و نژاد و فرهنگ و مذهبی در مجموعه داخلی یک کشور است. قانون اساسی باید ضامن این باشد که بلوچ و کرد فارس و مسلمان و زرتشتی و آتیست و ... , همه و همه برخوردار از حقوق انسانی که در declaration of human rights در سازمان ملل تصویب شده, هستند. قانون اساسی بایستی ضمانت این باشد که در کشور, استان با استان و قوم با قوم فرقی ندارند. 5 میلیون کرد همانقدر ارزشمند هستند که 5 میلیون فارس یا ترک یا لر. ایجاد شغل و رفاه برای کرد و آذری و بلوچ و فارس و ... همانقدر لازم و واجب است, که برای هر قوم و قشر دیگری. حال اگر قانون اساسی فعلی ما توان و ظرفیت اینچنینی دارا نیست, این مشکل از قانون اساسیست, نه وجود " حکومت مرکزی ". بایستی برای تغییر و به دست آوردن قانون اساسی اینچنینی تلاش کرد.