Skip to main content

اقبالی عزیر، نگفته ام از

اقبالی عزیر، نگفته ام از
آ. ائلیار

اقبالی عزیر، نگفته ام از «برخورد با اسلام سیاسی» صرف نظر کنید. بل برعکس باید در مقابل آن ایستاد. هم نظری و هم عملی. اما این ایستادگی و برخورد هیچ ربطی به توهین ندارد. شخص می تواند برخورد را توهین آمیز و بدون توهین آمیز انجام دهد. چرا باید شخص بجای نقد همه جانبه ی یک نظریه - که یک نوع مبارزه ی فکری ست- کار را به زشتی سخن نیز آلوده کند؟ مگر متین نمی توان برخورد کرد؟ من از نوشته ی شما چنین برداشت کردم که «در مبارزه با اسلام سیاسی از توهین هم میشود استفاده کرد». بر خلاف شما من نیازی به توهین در برخورد با آن ندارم. و کار توهین دار را مبارزه به حساب نمی آورم. مخالف لمپنیسم سکولار در مقابل لمپنیسم مذهبی هستم. همینطور ستیز کور و عوامانه با دین را ، به بهانه ی اسلام سیاسی، زیانمند به سکولاریسم میدانم.
پرسیده اید توهین چیست؟

توهین ، اینجا ، از زاویه ی اخلاق انسانی ،هر سخن زشتی ست که موجب آزار روحی در دیگری میشود. فرق توهین و غیر توهین تفاوت بین «بفرما و بتمک» است.

در مورد نوشته ی کیانوش عزیز
متن مقاله برای مبارزه مدنی با مسایل طرح شده در کامنت دوستم پاسخ مثبت میدهد. در عین حال که نیازی به «توهین و ستیز کور» ملاحظه نمی کند.
چنین درک کردم ایشان هم ستیزو دشمنی را درست نمیداند و برنقد بدون توهین میاندیشد.

با نوشته بهنام گرامی موافقم :«دو شیوه وجود دارد:
1- شیوه نقد و بررسی و نشان دادن جهات غیر انسانی و ضد بشری آن،
2- شیوه ستیز، همراه با خشونت کلامی و توهین و فحاشی.
من شیوه اول را درست می‌دانم.»