Skip to main content

در این مورد باید تاکید کنم که

در این مورد باید تاکید کنم که
اژدر بهنام

در این مورد باید تاکید کنم که من با نقد اسلام و مبارزه و ستیز با اسلام سیاسی جمهوری اسلامی و نوع داعشی آن هیچ مشکلی ندارم. در ضمن با مبارزه و ستیز با انواع دیگر اسلام سیاسی در درازمدت نیز هیچ مخالفتی ندارم و آن را جزئی از وظایف نیروهای سکولار می‌دانم. مشکل من شیوه این مبارزه است. دلخوری من هم نه به خاطر احمد خاتمی است و نه به خاط مجلس شورای اسلامی. دلخوری من از به کارگیری برخی کلمات توسط یک مبارز سیاسی است.
برای اینکه موضوع روشن شود، به‌عنوان نمونه به این نوشته از اقبالی عزیز توجه کنیم:
"گروه «حکومت اسلامی» اعلام کرد که زنان و کودکان ایزدی به اسارت گرفته شده در شمال عراق را «بر طبق شریعت اسلام» به عنوان برده میان نیروهایش تقسیم کرده‌است. داعش آنچه کرد که قرآن و رسول خدا فرمان داد. داعش تاریخ پیشوایان اسلام را در قرن 21 به نمایش گذاشت و اگر جامعه ایران در سال 1357 چنین امکانی به خمینی

میداد؛ دقیقن چنین می کرد. اسلام راستین همین است که داعش، خمینی، مصباح یزدی، طالبان و ... می گویند و نه آنچه ماله کشانی چون خاتمی و ... نشخوار می کنند. سرنوشت زنان و کودکان ایزدی، گذشته و حال ماست!"
http://iranglobal.info/node/39455
من با تمامی این نوشته بجز این بخش آن که می‌گوید: " نه آنچه ماله کشانی چون خاتمی و ... نشخوار می کنند." هیچ مشکلی ندارم. زیر آن را امضا می‌کنم و به اقبالی دست مریزاد می‌گویم ولی به نظر من، ادبیات بخش آخر، ادبیات یک انسان سیاسی متعهد نیست.
"آخوندهای از آخور در رفته"، آخوندهای از غار گریخته"، "نشخوار می کنند"،... آیا ما می خواهیم این ادبیات را در جامعه خود ترویج کنیم؟
سؤالاتی که برای من در اینجا پیش می آید این است که صاحب این ادبیات، اگر به قدرت برسد با این آخوندها و با دیگران چه خواهد کرد؟ آیا ما باید از همان ادبیاتی استفاده کنیم که احمدی نژاد و بازجویان وزارت اطلاعات جهنمی به کار می‌برند؟ آیا تفاوتی بین ما و آنها در این زمینه وجود ندارد؟ آیا استفاده از این ادبیات ما را به همانها تبدیل نخواهد کرد؟
هیچکس نمی‌خواهد که حقارت این جنایتکاران در نوشته‌های کسی پنهان شود. در نقل قولی که از اقبالی عزیز آوردم، در بخش اول، حقارت این جنایتکاران به قدر کافی بیان شده است. دیگر چه نیازی به فحاشی است؟
اقبالی عزیز در ادامه کامنت خود می‌نویسد: " شما شعار مبارزه با خلافکاری های (پراتیک) رژیم را درست دانسته، ولی برخورد به مرامنامه نظام (مانیفست سرکوب و جنایت) را توهین به مقدسات تلقی می کنید."
راستش را بخواهید من متوجه نشدم که اقبالی این جمله را برای من نوشته است و یا برای ائلیار. ولی در هر صورت باید بگویم که من، و تا آنجایی که می‌دانم ائلیار، با برخورد به مرامنامه نظام (مانیفست سرکوب و جنایت)، با برخورد به قران و محمد و... هیچ مخالفتی نداریم و آن را توهین به مقدسات تلقی نمی‌کنیم. من حتی این واقعیّت را که " داعش آنچه کرد که قرآن و رسول خدا فرمان داد." توهینی به مقدسات به حساب نمی‌اورم. برای من توهین معنی مشخصی دارد. برای من توهین آن است که می‌گوید (در یک کامنت منتشر نشده): "این قران که از ..... محمد بچه باز در آمده....". و در ضمن در مورد خود شما، من تنها با ادبیات غیرسیاسی شما و با خشونت کلامی شما مخالفم نه با اصل مبارزه و ستیز.