Skip to main content

در رد کشیدن ترمز تعمیق مبارزه

در رد کشیدن ترمز تعمیق مبارزه
اقبال اقبالی

در رد کشیدن ترمز تعمیق مبارزه سیاسی
مذهب در جامعه عمری به درازای جهل، بیداد و ستمگری در میان مردم دارد. هدف نه حمله به مذهب و باورهای شخصی مردم ، بلکه نشانه گیری نظام سیاسی - ایدئولوزیک تحقیر و تحمیق مردم از کانال روشنگری، ارتقاء آگاهی و فرهنگ جامعه می باشد تا آنجا که مذهب نه بشکل فیزیکی و آمرانه، بلکه در پرتو آگاهی به مقوله های مربوط به عصر جهالت بشر رانده شود.
با چنین نگرشی دین و باورهای پیشاقرون وسطائی مردم را نه بصورت مجرد، بلکه در بستر زندگی به چالش کشیده می شوند.

.
گذار بی وقفه انسان از ناروشنی ها و گشودن افق های نوین را باید مدیون پرسش گری دانست. آنجا که پرسش گری سد گردد، جهل و لاابالی گری فکری به تاخت و تاز می پردازد. وظیفه ما تعمیق پرسش گری و ارتقاء کیفیت آن است.
پرسشگری سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ودینی زیربنای روشنگری هستند و دفاع از ازادی های بی قید و شرط سیاسی در راستای گشایش های نو و ایستادن بشر بر پله ای با حرمت تر است.
با این مقدمه و از عزیمتگاه سکولار دمکراسی (لائیسیته) تلفیق مبارزه سیاسی با روشنگری اجتماعی - تاریخی مورد توجه قرار دارد تا بر بستر آگاهی عمومی، بازتولید دین سالاری منتفی گردد.
امر پرسشگری سیاسی زمانی بثمر می نشیند که در بستر زندگی مردم رخ دهد و با افشاگری، نقد روشنگرانه و طرح بدیل همراه باشد.
از همینرو همه کوشش های من ناظر بر 3 محور فوق بوده است.
حکومت اسلامی در ایران نه امری تصادفی، که ادامه تاریخی یک جریان سیاسی، دینی، فرهنگی و تاریخی در این کشور است. ما زنجیره دیالکتیک تاریخی اسلام و اسلامگرایان را بعتوان بخشی از حافظه ملی همچنان زنده نگه می داریم. این امر از لحاظ برخورد به یک پدیده تاریخی- دینی و سیاسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و ما را از کپی برداری در برخورد به اسلام در ایران باز می دارد.
ملت ایران باید یک فرصت تاریخی کسب کنند تا اعلام کنند که می خواهند دین رسمی داشته باشند یا نه؟
از همینرو افشاگری جنایات اسلامگرایان حاکم بر کشور با مقوله سکولار دمکراسی و لائیسیته گره میخورد تا آب به شوره زار سرازیر نگردد و افشاگری به آگاهی ارتقاء یابد و در حافظه مردم رسوب کند.

*******

اسلام ستیزی یا دین ستیزی، فاقد برنامه و استراتژی بوده و برخورد واکنشی به جهالت است بی آنکه روشنگری و ارائه بدیل ارتقاء یابد. ستیز دینی از عزیمتگاه ایدئولوزیک – دینی تنها به مبارزه ای سطحی میان فرقه ها درجا میزند و نتیجه ویرانگرانه و مخربش را در جنگ های فرقه ای شیعه و سنی پیشاروی جهانیان جاری است.
هدف ما ارتقاء آگاهی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم است و از این عزیمتگاه هرانچه خرافی و انسان ستیزانه است را بیرحمانه مورد افشاگری، نقد روشنگرانه ایدئولوژیک، سیاسی و فرهنگی قرار داده و کیفیت نقد با برخورد پوپولیستی و تحلیل خصلتی فردی تنزل داده نمیشود.
من به چنین اسلوب و منشی در برخورد به مذهب باور دارم و کوشش کرده ام بدان پایبند باشم و اکنون در برابر لغزش ها پاسخگو هستم؛ مشروط به اینکه انتقادات مستند در برابر من قرار گیرد.

آنچه تحریف شده است!
*******

در باره آنچه اژدر گرامی نوشته؛ بیشتر ناظر بر فضاسازی است تا حقیقت یابی!
به چند مورد استناد می کنم:
{من با تمامی این نوشته بجز این بخش آن که می‌گوید: " نه آنچه ماله کشانی چون خاتمی و .نشخوار می کنند." هیچ مشکلی ندارم. زیر آن را امضا می‌کنم و به اقبالی دست مریزاد می‌گویم ولی به نظر من، ادبیات بخش آخر، ادبیات یک انسان سیاسی متعهد نیست}
معیار جدید برای تشخیص عیار تعهد توسط اقای اژدر بهنام
مبانی تئوریک – سیاسی این معیار چیست و از کجا کشف شده است "الله اعلم"؟!
{ در این عرصه دو نظر کلی وجود دارد
1-.
2- نظر دیگر معتقد است که هم باید با اسلام بطور کلی مبارزه و ستیز کرد و هم با اسلام سیاسی. و در این مبارزه و ستیز هم مجازیم از هر شیوه‌ی در دسترس استفاده کنیم. توهین را در این راستا مجاز می‌داند و معتقد است که باید در برخوردهایمان بین دوست و دشمن تفاوت قائل شویم. دشمنانمان را با سخنان سخت و آزار دهنده و فحاشی بکوبیم.}
باید مستند سخن گفت؛ اینجا دیگر صفحه شما و کمنتارها نیستند که مانند بعضی از افراد با نام های مستعار بنویسند و وقتی مچ شان گرفته میشود قایم شد!
جملات فوق را چه کسی و در کجا فرمولبتدی کرده که اکنون این وسط سرو کله شان پیدا شده است؟