Skip to main content

اقبال عزیز، کسی که جویای

اقبال عزیز، کسی که جویای
اژدر بهنام

اقبال عزیز، کسی که جویای حقیقت باشد دیگران را مسخره نمی‌کند. من و دیگر همکاران در جریان قضیه هستیم. بنابراین توضیحات و اظهار نظرات مرا به "قیم" بودن من ملقب کردن راه به حقیقت یابی ندارد. حقیقت نه در انحصار شماست و نه در انحصار من. به نظر من هر یک از ما زوایای متفاوتی از قضیه را می بینیم و از زوایای متفاوت به آن می‌نگریم و کنار هم قرار دادن این زوایاست که به درک حقیقت کمک می‌کند.
نوشته‌ای: "آنچه را من نقد می دانم، ائلیار آنرا توهین و فحاشی تلقی می کند." ممکن است که این فکرت درست باشد. لطفا روشن کن که کدام نقد را، نقد می‌دانی و ائلیار آن را توهین و فحاشی تلقی می‌کند. لطفا نظرت را مستند کن تا من هم روشن شوم.

در مقابل اعتراض من به استفاده از "آخوندهای از آخور در رفته"، آخوندهای از غار گریخته"، "نشخوار می کنند"،... از من پرسیده ای: "آدمی که مسئولیت ریاست جمهوری یک کشور را عهده دار میشود و افراد زیر دست او در روز روشن سر فروهرها می برند؛ آن جنایات را در دانشگاهها، شکنجه گاهها و ... سازمان می دهند؛ و با توجه به اختیاراتش دولت و نظام را زیرورو نمی کند؛ بر این فرد چه نامی باید گذاشت؟"
من نام جنایتکار و ضدبشر را بر آنها می‌گذارم و از شما می‌پرسم وقتی معتقدی که "هدف نه حمله به مذهب و باورهای شخصی مردم ، بلکه نشانه گیری نظام سیاسی - ایدئولوزیک تحقیر و تحمیق مردم از کانال روشنگری، ارتقاء آگاهی و فرهنگ جامعه می باشد" آیا می‌خواهی با این کلمات روشنگری کنی و آگاهی و فرهنگ جامعه را بالا ببری؟
در پایان به شعر سعدی اشاره کرده‌ای: "تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی" و قصاص قبل از جنایت که: "اکنون سعدی "بی ادب" هم از قبر بیرون بیاید، به صف "پرخاشگران" علیه جانیان حاکم بر ایران خواهد پیوست و بر اساس قوانین شما نمی توانست در ایرانگلوبال قلم بزند."
من تنها می‌توانم از شما خواهش کنم که مانند سعدی با این ظرافت حرفت را بزنی و با همان ظرافت هر قدر که می‌خواهی علیه اسلام و قرآن و جانیان حاکم بر ایران بنویسی و از فحاشی پرهیز کنی!
شادکام و تندرست باشی