Skip to main content

کیانوش عزیز

کیانوش عزیز
آ. ائلیار

کیانوش عزیز

اینکه نوشته اید:... به بحث عمومی بگذارند »
زحمت کشیدند عمومی کردند.
و اینکه :
«... متاسفانه مطالب شخصی که نمی باید در اینجا طرح شود؛ طرح شد که لطمه شدیدی به جریان اصلی بحث گذاشت و من واقعا متاسفم که چنین شد.»
جانم «تأسف» چیه؟
وقتی در دنیایی که اتاق خواب، حریم خصوصی افراد نیست ، چرا باید
«صفحه ی داخلی» حریم خصوصی افراد باشد؟ معنی ندارد. آنرا هم عمومی کردند و دیدید. خوشحال باشید که چیزی «خصوصی» نیست. همه چیز به همه مربوط است. دیوارکشی معنی ندارد. نبادا جلو «آزادی» و «عمومیت» را گرفت. سانسور و قیچی خوب نیست. خدای نکرده یک وقت هم به فکر نیافتید کار کسی را عدم انتشار بزنید به دلیل اینکه مشکل دارد. اختناق درست کردنه. همه مثل پرندگان آزاد و آزاد اند. و همه چیز هم به همه مربوط است و عمومی ست. تأسف و حریم مریم ، خصوصی-مصوصی چیه! شما باید خوشحال باشید . مثل من.

می بینید که ابرو باد و مه و خورشید و فلک در کارند که سخنان حکیمانه ی آ.ائلیار با رنگهای الوان دور جهان بگردند . و میگردند. اما حیف که هنوز با آب طلا مزین نشده اند . امید است به زودی آنهم تحقق یابد. و بیش از پیش برای سایت خواننده جلب نماید.

امیدوارم با این مهرنامه سایه ی «تأسف» از چهره زدوده شود و مثل من گل از گلتان بشکفد.
و همیشه نگهبان «آزادی و عمومیت و عدم خصوصیت» باشید.

دیگر اینکه :
تقاضای خان ننه ی من را
جهت عضویت در مدیریت پذیرا باشید:
توضیح اینکه:
مادر بزرگ من که اسم اش «خان ننه» است، تازه کامپیوتر یادگرفته است و الان کنار من نشسته مدام میگوید :
«کچل بالا! برو کنار میخوام همه را «مک» بکنم. مثل دولت ایران.»
منظورش «هک» است. چون دندانهاش ریخته نمی تواند درست تلفظ کند.
میگویم:«مادربزرگ، لازم نیس مک بکنی. مثل دولت ایران.»
- چرا، لازمه. میخوام بدونم "اون تو تو " چه خبره. من هم میخوام معروف بشم.
اگه «داخل شما» مک بشه تمام روزنامه و تلویزیونها اسم منو داد میکشند، معروف میشم.
- ننه جون! دولت هم صرف نظر کرده مک بکنه،شماهم صرف نظرکنید.
-آخه نمی فهمم چرا باید صرف نظر کنم؟
-جانم ، واسه این که ما خودمون «آن تو تو» را مک کرده ایم و دیگر چیزی به شما و دولت ایران نمانده.
- پس کار دولت را راحت کرده اید.
- بله ننه جون. راحت کرده ایم. آن میدونه ما دیر یا زود خودمان همه چیز و بیرون میریزیم، نیازی به درد سر ندارد.
-آها! حالا فهمیدم. ولی منهم میخوام عضو مدیریت بشم.
-برای چه مادر جان؟
-برای این که همه چیزو بیرون بریزم. دیگر دولت زحمتی برای مک نکشه!
- ای بابا! این هم از ننه جون ما!
این آدمها خیلی جایزه اند. مثل اینکه از قوتی "فاب" در آمده اند...