Skip to main content

رازی گرامی، با تشکر از اظهار

رازی گرامی، با تشکر از اظهار
اژدر بهنام

رازی گرامی، با تشکر از اظهار نظرتان باید بگویم که با بخش اول نظرتان در مورد "مفهوم درون‌ذهن" بودن توهین موافقم. همچنین درباره اینکه " پس تصمیم شما یک تصمیم اراده‌گرایانه بر اساس ذهنیت فردی است و نه تصمیمی بر اساس یک برداشت برون‌ذهن" با شما توافق دارم.
ولی اجازه بدهید با نتیجه گیری شما مبنی بر اینکه "دوستانی که نقد اسلام را مشروط به عدم توهین می کنند، بهتر است یکسره قید نقد را بزنند" موافق نباشم. زیرا در این صورت می‌توان عکس این را نیز نتیجه نیز گرفت گفت: بگذارید هر کسی هر چه دلش خواست به نام نقد بگوید.
تا آنجایی که من می‌دانم، زمانی نه چندان دور، در همین جوامع اروپایی منتقدین دین را به شدیدترین وجهی مجازات می‌کردند. در اثر نقد پیگیرانه بسیاری، اکنون جامعه اروپایی به اینجا رسیده است که به راحتی می‌توان خدا و دین و پیغمبر را نه تنها به نقد کشید، بلکه حتی می‌توان آنها را به تمسخر گرفت!

ما در مراحل اولیه این روند قرار داریم. من هم با شما موافقم که "از دیدگاه مسلمانان" (البته نه همه مسلمانان) " هر چیزی بغیر از تعریف و تمجید از قرآن و اسلام و محمد، توهین حساب می شود" ولی اینجا در این سایت و یا در میان روشنفکران، نباید خود را مقید به این "دیدگاه مسلمانان" کرد، زیرا اگر این کار را بکنیم، باید سکوت کنیم!
من شخصا با هیچگونه خشونتی و از جمله با خشونت کلامی موافق نیستم. چه این خشونت یک توهین مؤدبانه!!! باشد و چه فحشی رکیک (بحث من در اینجا بر سر این نیست که فحش مؤدبانه و یا رکیک چیست).
از نظر من هیچ نقدی توهین نیست. نقد را من اینگونه می‌فهمم که موضوعی را بررسی می‌کند، خوبی‌ها و بدی‌های آن را موشکافی می‌کند و در نهایت به نتیجه‌ای می‌رسد. که ما هم می‌توانیم با این نقد و نتیجه‌گیری آن موافق یا مخالف باشیم.
من شخصا فرق می‌گذارم بین آنچه که می‌گوید: "قران از ... محمد بچه باز درآمده" (هر چند که محمد بچه باز بوده باشد و این شخص حقیقتی را بیان کرده باشد) و مثلا مقاله آقای منصور راستایی با عنوان " جامعه اسلامی یک زندگی جهنمی را برای مردمش تجویز میکند" (http://iranglobal.info/node/39414) و یا اکثر مطالبی که در سایت اسلام شناسی آمده‌اند. http://eslamshenasi.net/
از نظر من اولی نقد نیست، شعار و فحش و بد و بیراه است. و اکثر مطالب سایتی که نوشتم نقد هستند و بررسی‌های تاریخی و مقاله آقای راستایی نقد.
بنابراین وقتی من از نقد اسلام بدون توهین و فحاشی دفاع می‌کنم، به هیچوجه از نقد اسلام صرفنظر نمی‌کنم، هرچند که این نقدها به مذاق مسلمانان حکومتی و غیرحکومتی خوش نیاید.
مشکلی که همچنان باقی است، تشخیص توهین و غیرتوهین است. مشکلی که به نظر من به این راحتی و سادگی حل نخواهد شد. بنابراین من معتقدم که در این مورد مجبوریم خودمان را به قوانین جایی که زندگی می‌کنیم و یا سایتی که در آن می‌نویسیم، محدود کنیم و اگر آنها را نمی‌پذیریم برای تغییر آنها تلاش کنیم. راه دیگری هم نداریم. مثلا من که در آلمان زندگی می‌کنم، مجبورم معیارهای این جامعه را بپذیرم و اگر از این معیارها خارج شوم، علیه من شکایت خواهد شد و من هم مجازات خواهم شد. هر چند معیارهای شخص من با معیارهای جامعه آلمانی متفاوت باشد.
در مورد سایت هم چنین است. سایتی تشکیل می‌شود و اعلام می‌کند که در این سایت، این و این و این مجازند و آن و آن و آن مجاز نیستند. اگر ما بخواهیم از امکانات این سایت استفاده کنیم، نمی توانیم مقررات آن را نادیده بگیریم و سلیقه خودمان را تحمیل کنیم. مسلما آن سایت می‌تواند در معیارهای خود محق باشد و درست عمل کند و یا محق نباشد و درست عمل نکند. تنها کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم، تلاش سالم و سازنده برای تغییر آن معیارهاست.
در پایان می‌خواهم تاکید کنم که نظر من از عدم توهین، صرفنظر کردن از نقد نیست و امیدوارم که زمانی جامعه ما به آنجا برسد که بتوان به راحتی و بدون هیچگونه دغدغه‌ای هر شخص و هر پدیده‌ای را به نقد کشید و در ضمن فرهنگ فحاشی و توهین از جامعه ما رخت بربندد.