Skip to main content

آقای کرمی اینکه کار من فضولی

آقای کرمی اینکه کار من فضولی
Anonymous

آقای کرمی اینکه کار من فضولی است، کشف فوق العاده ای نیست که اینقدر به آن می نازید. بارها گفته ام که از قضا من نقش خودم را به عنوان فضول محله می بینم. این از این. از انجایی که شما هنوز در بند "تبار" و "خون" و "نژاد" هستید، طبیعی است که گفتمانهای مدرنی مثل "همتباری فکری" را درک نکنید. بله! من گفته بودم که خودم را به آ. ائلیار نزدیکتر می بینم تا مثلا به شما، ولی این مسئله تا جایی صادق بود که ایشان در نوشته هایش پایبند به ارزشهای جهان مدرن بود. از وقتی که ایشان روی به سخنان عشیره پرستانه و ارتجاعی آورد و با نژادپرستان ترک همصدا شد، دیگر فصل مشترکی میان من و ایشان باقی نماند. در مورد اژدر گرامی هم همین حکم صادق است. من با مطالبی که تا امروز یعنی 28 اکتبر 2014 از ایشان خوانده ام، رویکرد ایشان را انسانگرایانه، مدرن، آزادیخواهانه و برابری طلبانه می بینم. این فصل مشترک میان من و ایشان یا همان

همتباری فکری است. اگر اژدر فردا روزی از این ارزشها عدول کرد یا من از این ارزشها رویگردان شدم، آنوقت این فصل مشترک از بین می رود و رشته "همتباری" پاره می شود. درک این مطالب البته برای شما سخت است، زیرا انسانها برای شما محصولات کارخانه ای بنام "تبار" و "زبان" هستند، مثل محصولات کارخانه نوشابه سازی، که در آن همه تولیدات همنام یک شکلند و یک محتوا دارند و یک مزه می دهند. مثلا همه کوکاکولاها همسانند و در عین حال با همه پپسی کولاها فرق می کنند (ترجمه اش به زبان شما می شود همه ترکتبارها همسانند و با همه فارس تبارها فرق می کنند). شما درست می گویید. من تا بحال مقاله مستقل در ایران گلوبال ننوشته ام. ولی شما اگر کامنتهای مرا بدقت خوانده باشید، می دانید که برای من نوشتن مقاله مسلما کار سختی نیست، بخصوص از نوع نوشته هایی که شما تولید می کنید و اسمش را "پژوهش" می گذارید. من در ایران گلوبال مقاله نمی نویسم، زیرا به خط مشی آن در اشاعه راسیسم و نفرت پراکنی قومی (که به بهانه آزادی بیان انجام می شود) انتقاد دارم. این انتقاد را بصورت "کامنت" بیان می کنم، زیرا کامنتگذاری به معنی همکاری نیست و برای من مسئولیتی در قبال سیاست نادرست این سایت ایجاد نمی کند. ولی نوشتن مقاله و انتشار آن در این سایت، مرا در سیاست نادرست آن سهیم و شریک می کند. واگرنه مطمئن باشید سرهم کردن مطالبی از نوع نوشته های تحقیقی شما برای من چنان آسان است که می توانم روزی دو تا از آنها بنویسم. در ارزش علمی نوشته های شما همین بس که ادعا می کنید آخوندزاده در نوشتن قانون اساسی مشروطه ایران آنهم 28 سال پس از مرگش نقش داشته (افراد نامبرده که اغلب در خارج تحصیلات و تجربیاتی داشته اند در شکل گیری قانون اساسی ایران بر اساس قانون اساسی اروپا و مشروطهءِ سلطنتی این قاره پیش قدم بوده اند). و وقتی که من با سند و مدرک نقش بی بدیل او را در تکوین اندیشه آزادیخواهی و احیای ناسیونالیسم ایرانی نشان می دهم، ناگهان او را به یک نمایش نویس معمولی تقلیل می دهید. لطفا کتاب سراسر انتقادی مکتوبات ایشان را بخوانید تا بدانید چه کسانی در این کشور باب نقد اسلام را باز کردند، کتاب قرتیکا یا "سروشیه" ایشان را بخوانید تا با مبانی نقد ادبی در ایران آشنا شوید. و اما در جواب سؤال شما که البته فکر می کنم شوخی باشد (پس کجا آخوند زاده به زبان تُرکی آذری کتاب نوشته است) توصیه می کنم انبوه نوشته های ایشان در کتابخانه های اورینتالستیک، و همچنین کتابهای محمد امین رسولزاده و علی اکبر صابر و روزنامه ملانصرالدین را پیدا کنید و بخوانید تا ببینید مردم قفقاز و اران تا قبل از تبدیل خطشان به البای لاتین یا سیریلیک به کدام خط می نوشتند، یا آیا اصلا چیزی می نوشتند!؟