Skip to main content

بله عزیز، نوشتن زایش است

بله عزیز، نوشتن زایش است
آ. ائلیار

بله عزیز، نوشتن زایش است. همراه با درد کشنده ی حاملگی. زبان زایش تنها یک زبان دارد و آنهم زبان درد است؛ و نه هیچ زبان دیگری. این درد را میتوان درهرمحیط و شرایطی که میگیرد با هرزبان الفبایی بیان نمود. و پذیرای هیچ قید و بندی نیست.
با اندیشه ی شما کاملاً موافقم.

من میکوشم این زایمان را تا حد ممکن درخانه انجام دهم. و آگاهانه. گیرم که گاهاً نیز نشدنی ست. و زایش در کوچه و خیابان و وسط پله ها رخ میدهد.
میکوشم از بی نظمی و ناخودآگاهی به سوی نظم و خودآگاهی ببرم. گاهاً نیز موفق نمی شوم
ولی روند اراده و نظم و آگاهی،یعنی حرکت آگاهانه را، پله ی بالاتر حرکت طبیعی میدانم. و سعی میکنم در آن جهت تلاش نمایم.

درست است، "آیریلیق اؤلومدن یامان اولار" ، جدایی از مرگ هم بدتر است. خواستیم نه مرگ و نه جدایی درمیان باشد ، اما گرفتار هر دو شدیم. غمی نیست. آنچه بر مرگ و جدایی پیروز است "صداست"؛

تنها صداست که میماند. و بساط مرگ و جدایی را درهم مینوردد.
این صداها را پایانی نیست. یکی از نفس بیافتد دیگری نغمه را پی میگیرد ، صداها در هم می پیچند وترنم آواز زندگی جاودانه میشود.

"باران، یاغیش" را خواندم،زیباست. در صورت امکان متن آذربایجانی آنرا تهیه کنید که منتشر کنیم.
"سؤز دیین گئده جک -سؤز قالاجاق
عدالت ناغلین ائل دوغرولداجاق
صمدی قارشیدا گؤره جک دشمن"

آنکه سخن می سراید نمی پاید
آنچه می پاید سخن اوست
قصه ی عدالت را خلق تحقق خواهد بخشید
و دشمن صمد را رو درروی خود خواهد دید.-اوختای.

قربان سنه