Skip to main content

جهت جلب توجه دوستان ، به برخی

جهت جلب توجه دوستان ، به برخی
آ. ائلیار

موضوعات کلیدی:

جهت جلب توجه دوستان ، به برخی موضوعات کلیدی در پاسخ سئوال مطرح شده، می پرسم: درتاریخ صد ساله ی اخیر ایران که شامل دو انقلاب شکست خورده -مشروطیت و بهمن- و جنبشهای بزرگ و کوچک زیادی میشود، مردم ستمدیده ی ایران "کی جبهه تشکیل داده اند؟"

برای مرور سریع تاریخ صد ساله می توان به این مقاله که در سایت - بخش نویسندگان-موجود است - و در 12 قسمت از مشروطیت تا کنون را بررسی کرده- رجوع نمود: نگاهی گذرا بر جنبش های تاریخ معاصر ایران- سولماز ذالک زاده (سمن):
http://www.iranglobal.info/node/17967

نتیجه ی بررسی آن است که ما برای «مبارزه و سرنگونی حکومتها» هیچگاه جبهه تشکیل نداده ایم. جبهه ی ملی مصدق هم به عنوان یک تشکل سیاسی کوچک مطرح بود که در عمل نتوانست حتی مشکل خود را که حفظ دولت مصدق بود حل کند و قربانی کودتا شد. نتیجه:

- جامعه ایران استعداد ساختن گروه یا سازمان را دارد ولی استعداد تشکیل جبهه را ندارد.
ما مردمان گروه گرا هستیم نه اتحاد و جبهه گرا.

-فاکت عینی دوم : بله ما در انقلابات و جنبشها فداکارانه شرکت نموده ایم. معنی این چیست؟ بدان معنی ست که « ما مردمان دقیقه ی 90 هستیم». یعنی تنها در اوج مصیبت سر به شورش برمیداریم و عملاً برای تحقق خواسته ها متحد میشویم. در پیش از اوج و بعد از اوج تقیسم شده هستیم. ما تنها «متحدان شرایط انقلابی هستیم. نه متحدان وضعیت های دیگر».

مثال عینی همین چند روز پیش رخداد: مسئله اسید پاشی. در ایران و خارج متحداً علیه آن حرکت شد. مثال دوم دفاع از کوبانی ست که باز داخل و خارج در موضع حمایت متحد شد یا لغو حکم ریحانه جباری...بگذریم از اینکه سطح اتحاد عملی در این موارد چگونه بود.
- فاکت عینی سوم: ما توسط گروهها حرکات جنبشی در جامعه ایجاد کرده ایم. مثال:جنبش فدایی-جنبش زنان- دانشجویان -جنبش مذهبی "باب"- جنبش های ضد تبعیض ...
نتیجه اینکه: گروه گرا هستیم و تنها در وضعیت انقلابی اتحاد عملی عمومی ایجاد میکنیم.همین و نه بیشتر.

دلیل این مسئله هم واضح است که چرا مردمان تشکلهای بزرگ و سطح عالی نیستیم؟ چون جامعه ما یک جامعه جهان سومی ست. در این جوامع معمولاً سطح سازماندهی ها از سطح گروه ها بالاتر نمیرود. زیرا« ذهنها و تجارب» در این حد است. برای بالاتر رفتن نیاز هست که جامعه در سطح بالایی از مرحله پیشرفت اجتماعی باشد- که متأسفانه نیست.

-گروه میتواند حرکتی را آغاز کند اما رشد و انتشار آن حرکت بستگی به شرایط جامعه و نیروی سرکوب گر دارد که اگر منطبق با وضعیت باشد و موفق به حفظ خود شود گسترش می یابد وگرنه می خشکد یا سرکوب میشود.
این توضیحات پاسخ این مسئله است که «چرا یکی نیستیم و یکی هم نمی شویم و حتی یکی هم نخواهیم شد».

باز این سئوال تکرار میشود :حالا که کمی خودمان را شناختیم پس :
«چه میتوان کرد؟»
نمی خواهم نتیجه بگیرم ایده ی جبهه صحیح نیست. نه ، این فکر بوده و خواهد بود. اما لازم است توجه کنیم یک امر استثنایی ست. روند عمومی بدون تحقق ایده ی جبهه جریان یافته است. می توان باز استثنا را تست و تجربه کرد شاید گرفت ولی نمی توان به آن امیدواربود.