Skip to main content

اگرمارکسیسم از کمونیسم و

اگرمارکسیسم از کمونیسم و
Anonymous

اگرمارکسیسم از کمونیسم و فلسفه مارکسیسم صحبت میکند، کارل مارکس فیلسوف نامی آلمان، به چندین زبان جهان تسلط داشت. متاسفانه مشتی ایرانی که بیش از سی وشش سال است که در خارج و بخصوص در کشورهای اروپائی شریف دارند، نه تنها زحمت مطالعه و یاد گیری زبانهای دیگر را بخود نمیدهند، بلکه اندک سوادی را که قبلا در جامعه فئودالی و جهل زده ایران داشتند آن را نیز به بوته فرموشی سپرده اند. و زبان فارسی شده تنها زبان ارتباطشان با دنیای خارج. کسانیکه امروز بنا به شواهد قوی حتا قادر نیستند، یک روزنامه غیر از زبان فارسی بخوانند، و حتا بعد از سی سال اقامت درخارج قادر نیستند، یک نامه ساده بزبان همان کشوریکه در آن زندگی میکنند تحریر کنند، و زبان فارسی تنها زبان ارتباطشان با دنیای بیرونیست، وادعای اقامت درخارج را نیز یدک میکشند، چگونه میخواهند بدون دانش علمی، و آموزش سیاسی، بنیان فلسفه دمکراسی را، با خواستهای
ا

سیاسی، اهداف جهانشمول، و جهان بینی فلسفه مارکسیسم وفق داده، آن را در جامعه پیاده بکنند، و ادعای دمکراسی نمایند؟ آیا کسانیکه در کشورهای مذبور بکار روزانه و زندگی شخصی خویش مشغولند، و سالهاست که با کتابخانی و مطالعه بیگانه اند، چطورمیتوانند ادعای روشنفکر سیاسی داشته باشند؟ آیا مشتی بیرون از مسائل علمی، که به شغل شریف عمله گی و کارگری مشغولند! و بنا به موقعیت شغلی شان، با مطالعه و ارتقای دانش مدرن دمکراسی امروزی بیگانه اند، و درهمان آموزشهای عهد بوق ناسیونالیسم روسی، سوسیالیسم واقعا موجود خدا بیامرز، درجا میزنند، میتوانند ادعای رهبر فکری سیاسی مدرن جامعه را داشته باشند؟ و خود را به عنوان سیاستمدار و روشنفکر دمکرات مطرح بکنند؟ با کدام سواد؟ با کدام علم ودانش سیاسی؟ با کدام آموزش دمکراسی؟ قانون دمکراسی یک علم است. و ارکان آن را باید بطورعلمی آموخت. اکنون سئوال اینست که اینان در کدام مکتب و یا در کدام دانشگاه تحصیل علم و دانش دمکراسی کرده اند؟ در کدام دانشگاه درس دمکراسی مدرن امروزی اروپائی را آموخته اند؟ که خود را بعنوان رهبر فکری مردم تلقی میکنند، و خود را وسط میاندازند؟ آیا اینان تابحال مقاله ای در مورد ارکان دمکراسی مدرن اروپائی به رشته تحریر در آورده اند، و آنرا در معرض دید مطبوعات و جامعه علمی و سیاسی اروپا مطرح کرده اند؟ و اصلا میدانند که مفهوم علم دمکراسی مدرن اروپائی و قوانین و پرنسیبهای آن چیست؟ که مدام نخود هرآشی میشوند؟ آیا اینان که مدام از کمونیسم دم میزنند، با کدام مطالعه و تحقیقات مستند علمی میخواهند، فلسفه مارکسیسم، علم و دانش و آموزشهای سیاسی و تطبیق دمکراسی مدرن را در جامعه پیاده بکنند؟ آیا این وضعیت خنده دارنیست که مشتی افراد ساده لوح، و بیگانه با زبانهای خارجی، که اصلا نیم بندی از آثار مارکس را نخوانده، و حتا از فهم آن عاجزند، ادعای رهبری کمونیستی میکنند؟ اگر کسی در نزد یک آلمانی بگوید مارکسیست است، آلمانی بخنده میافتد. میگوید تعریف کن ببینم مارکس در فلان بخش کاپیتال چه میگوید؟ مارکسیسم یک فلسفه علمی است. و برای ورود به این فلسفه باید سالها در خصوص آن در دانشگاه مطالعه علمی کرد، و حد اقل به یکی از زبانهای اروپائی تسلط کامل داشت. عقاید فلسفی اجتماعی یک فیلسوف را نمیتوان با خواند چند روزنامه بزبان فارسی آموخت. و خود را مارکسیست تلقی کرد. و این بسیار خنده دار است. متاسفانه عده ای ساده لوح آذربایجانی که لجام خود را بدست باصطلاح کمونیستهای پانفارس داده اند، و تحت نام کمونیست، منافع سیاسی ناسیونالیسم فارس را تبلیغ میکنند، از همان زمره است. که به اینان درمیان مردم آذربایجان ساده لوحان خجالتی گفته میشود.