Skip to main content

دوست گرامی، محمدرضا، شما اگر

دوست گرامی، محمدرضا، شما اگر
تبریزی

دوست گرامی، محمدرضا، شما اگر دیندار هستید و شیعه هستید من نه دیندار هستم و نه شیعه هستم بلکه بیدین هستم و باورمند به هیچ دینی نیستم! همه دین ها خرافه های دور از خردی هستند که در زمان برده داری پیدا شده اند و دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است و همه دین ها در سراسر جهان و سراسر تاریخ دو کاربرد داشتند: یکی خودفریبی و دیگری مردم فریبی! هیچ دینی با خدا در پیوند نیست و همه دین ها را انسان ها ساخته اند، دین یهودی ساخه ذهن تورات نویسان، دین مسیحی ساخته ذهن انجیل نویسان و دین اسلام ساخته ذهن پیغمبر اسلام است، دین اسلام آمیخته ای از دین یهود، فرهنگ عربستان و سخنان پیغمبر اسلام است و این دین که مانند همه دین ها در زمان برده داری پیدا شده است مانند همه دین ها نیز با خرد و خردورزی سازگار نیست! در دین اسلام تاختن به سرزمین های دیگرانی که مسلمان نیستند و کشتار آنها، تاراج داراک نامسلمانان، ...

..... به زنجیر کشیدن مردان نامسلمان و فروش آنان مانند جانوران برای نیروی کارشان و به زنجیر کشیدن زنان نامسلمان برای بهره کشی جنسی از آنها و یا فروش آنها در بازارهای برده فروشان نه حرام است، نه گناه است ونه زشت است! دوست گرامی، محمدرضا، کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی گفته است: "دین تریاک مردم است!" چرا مارکس چنین سخنی را گفته است؟ چون مارکس در اروپا می زیست و دین دینداران اروپائی دین مسیحی است اما اگر مارکس در یک کشور اسلامی می زیست هیچ دور نبود که بگوید: "دین آرسنیک است!" و به راستی نیز هنگام سنجش دو دین مسیحی و اسلام اگر ما دین مسیحی را آن چنان که کارل هاینریش مارکس گفته است تریاک بدانیم دین اسلام را باید آرسنیکی بدانیم که در درازنای تاریخ جز ویران کردن گام به گام شهریگری هائی که در راه بالندگی گام گذاشته بودند کار دیگری نکرده است و هنگام سنجش دو دین مسیحی و اسلام دین مسیحی کارنامه بهتری دارد هر چند که هر دو دین مانند همه دین ها خرافه هستند! دوست گرامی، محمدرضا، سخن درباره دین بسیار بیش از آن است که در یادداشتی کوتاه بگنجد و شاید در آینده نوشتاری را به فراخی درباره دین بنویسم و به ایران گلوبال بفرستم اما چون این بخش از ایران گلوبال درباره عاشورا و حسین ابن علی است کوتاه و گویا برایتان می گویم نبرد حسین ابن علی با یزید آن چنان که برخی گفته اند نبرد حق و باطل نبود و هم حسین ابن علی باطل بود و هم یزید و هیچکدام حق نبودند! در رویداد کربلا دو باطل باهم جنگیدند و یک باطل آن یکی باطل را از میدان به در کرد چون نه حسین ابن علی خواستار از میان رفتن برده داری بود و نه یزید! نه حسین ابن علی خواستار برابری حقوقی زن و مرد بود و نه یزید! نه حسین ابن علی خواستار سوسیالیسم بود و نه یزید! نه حسین ابن علی خواستار رژیم جمهوری و مردم سالار که با گزینش مردم بر سر کار آید بود و نه یزید! این اسپارتاکوس بود که خواستار از میان رفتن برده داری بود نه حسین ابن علی یا یزید و این مزدک بود که خواستار سوسیالیسم بود نه حسین ابن علی یا یزید! همه کشمکش حسین ابن علی با یزید برای آن بود که چون یزید باده نوشی می کند و با میمون ها و سگ ها سرگرم می شود و با چند زن آمیزش جنسی داشته است و از نوادگان پیغمبر اسلام نیست شایسته جانشینی پیغمبر اسلام نیز نیست! حسین ابن علی اگر در نبرد کربلا پیروز می شد و به فرمانروائی می رسید نه برده داری از میان می رفت و نه زن ها با مردان به برابری حقوقی می رسیدند و نه یک رژیم سوسیال دموکرات بر سر کار می آمد بلکه بر مردم تیره روز به جای آن که دیکتاتوری به نام یزید فرمانروائی کند دیکتاتور دیگری به نام حسین ابن علی فرمانروائی می کرد! دوست گرامی، محمدرضا، از زمان به روی کار آمدن پادشاهان صفوی در ایران و پیدایش گروهی به نام روحانی در میان شیعیان رویداد کربلا ابزاری برای مردم فریبی از سوی آخوندهای مفت خور شد و نمایش های دور از خردی که با دستاویز عاشورا انجام می شوند راهی شد برای خوردن نان مفت از سوی گروهی که به جای آن که بیل و کلنگ و داس و چکش به دست گرفته و کار کنند از راه مردم فریبی روزگار می گذرانند!